إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ
قطعاً انسان [که این چنین برای غارت و غنیمت سریع و ساعی است، از آنطرف] نسبت به پروردگارش [=در امور معنوی و خدمت به خلق] کُند و کاهل است.7
7 - «کنود»، از ماده «کَنَدَ»، مفهوم بیخیری و ناسپاسی دارد. ظاهراً مفسرین و اهل لغت به تفاهم و توافقی در معنای این کلمه نرسیدهاند، گویا ریشه اصلی آن همان کُند در زبان فارسی است که وارد زبان عربی شده است. معانی مختلفی که برای کنود شمردهاند، هرکدام از زاویه و جهتی بر کُند و کاهل و کمبهره بودن دلالت میکند. مثل: زمینی که در آن چیزی نمیروید، کسی که نعمت را از یاد میبرد و از مصائب مینالد، کسی که بخیل است. صفت کنود را در این سوره باید در مقابل اوصافی فهمید که چهار آیه نخست از یورش اسبان تیزتک ارائه داده است؛ انسانی که برای منافع شخصی چنان چست و چالاک و سریع است، برای امور خیر در راه خدا بسی کند و کاهل میباشد.