الْقَارِعَةُ

آن حادثه کوبنده2 [در پایان عمر دنیا و آستانه آخرت]؛

1 - نام سوره و سه آیه ابتدای آن از حادثه کوبنده‌ای یاد می‌کند که با وقوع آن، همه چیز، حتی زمین و کوهها، با ضربه ناگهانی خردکننده‌ای درهم شکسته و متلاشی می‌شوند. این فشار رانشی و نیروی انفجاری فوق‌العاده آن که سنگین‌ترین اجرام را به صورت ذرات شناور در هوا پراکنده می‌سازد، در این سوره «قارعه» خوانده شده است، قارعه‌ای که کوهها را همچون پشم حلاجی شده منفجر می‌سازد.
نیمه اول سوره از آثار و نشانه‌های سهمگین این واقعه در زمین یاد می‌کند و نیمه دوم از سرنوشت انسان پس از انقلابی جهانی. در سوره‌های دیگری نیز که مسئله قیامت با تحولات شگفت آن در آسمان و زمین مطرح شده، غالبا این دو مطلب در کنار هم قرار گرفته‌اند. یا اصلا بیان چنان تحرک و تحولی در طبیعت برای نشان دادن جوهر حرکت در عالم و سررسید اجل پدیده‌های به ظاهر جاودان است تا آدمی به خود آید و به پایان پرونده خویش بیندیشد و آمادگی‌های لازم برای مواجه شدن با چنان احوالی فراهم سازد. به این ترتیب بشر به عنوان جزئی کوچک از عالم بزرگتر مشمول قوانینی می‌گردد که آسمانها را در برگرفته و قیامت او همزمان و هماهنگ با قیامت آسمانها و زمین می‌باشد.
نام «قارعه» به دلیل کوبندگی شدید آن حادثه که کوهها را همچون پشم حلاجی شده در هوا پراکنده می‌سازد بر این سوره نهاده شده است. نام‌های متفاوتی که در سوره‌های دیگر آمده هرکدام به دلیل خاصی گزیده شده است از جمله: حاقّه [به دلیل حق و حتمی و ثابت بودن]، غاشیه [به دلیل فراگیر بودن و احاطه کنندگی آن]، قیامه [به دلیل برپایی و حیات مجدّد]، آخرت [به دلیل آمدن پس از دنیا]، یوم الوعید [به دلیل وعده داده شدن آن]، صاخّه [به دلیل صدای گوشخراش آن]، یوم‌البعث [به دلیل برانگیخته شدن]، طامه [به دلیل غلبه و تجاوز و برتری قاهر آن].
به طور کلی اسامی متنوعی برحسب زاویه نگرش بر آن روز نهاده شده است که برخی از آنها عبارتند از: یوم‌الحساب، یوم‌الدین، یوم‌التغابن، یوم‌الازفه، یوم یحشرهم، یوم‌الخروج، یوم‌الجمع، یوم کبیر، یوم‌الوقت المعلوم، یوم‌التلاق، یوم‌الفصل، یوم مشهود، یوم ینفخ فی‌الصّور، یوم عظیم، یوم‌الخلود، یوم‌الموعود، یوم یقوم الساعه و...
این حادثه با دمیده شدن در صور [یوم ینفخ فی‌الصّور] با خروش کر کننده غیر قابل تصور آن که با کلمات: صیحه، زجره، صاخّه و... توصیف شده آغاز می‌گردد. با خروش نخستین همه زندگان، مگر آنچه خدا خواسته باشد، می‌میرند و با خروش بعدی قیامت آغاز می‌گردد.

2 - «قرع» کوفتن با تمام قدرت بر چیزی است. پتک سنگ شکنی را از این رو «المقراع» و شمشیر تیز پولادین و سپر سخت و محکم را «قُرع» گویند. اصولا بازتاب درهم کوبنده و هلاک کننده عملکرد کافران، که خداوند، به موهبت مهلتی که به آدمی داده آن را تا قیامت به تعویق افکنده، نیز «قَارِعَهٌ» [نکره] نامیده شده [رعد 31 (13:31) ] و شامل هر حادثه مصیبت‌بار می‌شود. اما اسم فاعل «القارعه» [با الف و لام معرفه]، اشاره به حادثه درهم کوبنده‌ای در پایان عمر دنیا در آستانه ظهور قیامت دارد. کوبندگی ضربه قیامت وصفی کلی برای انفجار آینده زمین و آسمان پیرامون ماست که نشانگر بلای سخت و غیر قابل تصور است. در قرآن آمده است اقوام ثمود و عاد قارعه راتکذیب کردند و با عکس‌العمل کوبنده طبعیت- «طاغِیَهِ» و «عَاتِیَهٍ»- هلاک گشتند [حاقه 4 (69:4) تا 8].
بخش اعظم آیات نازل شده در دو سال اول بعثت [حدود ٪ 49/8] از جهات مختلف: حدوث قیامت، توصیف بهشت و جهنم، تذکر و توضیح آخرت به قیامت اختصاص یافته است که بیش از یک سوم این آیات مربوط به حدوث قیامت است [ج 2 کتاب سیر تحوّل قرآن، جداول و منحنی‌های ص 23 و 26]، اما تأثیر این حادثه در آسمان و زمین و فضای کهکشانی را در سوره‌های نازل شده قبل از سوره قارعه [نیمه سال سوم بعثت]، به ترتیب زمانی زیر می‌بینید:
طور 9 (52:9) و 10- «یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا وَتَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْرًا» [حرکت شدید و سریع جوّ آسمان و به راه افتادن کوهها].
انفطار 1 (82:1) تا 3- «إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ» [گسیختن فضای آسمان، نابسامانی نظم جاذبه‌ای ستارگان و شکافتن دریاها].
تکویر 1 (81:1) تا 6- «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ... وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» [درهم فرورفتگی و انقباض خورشید، کدر شدن ستارگان و حرکت یافتن کوهها].
معارج 8 (70:8) و 9- «یَوْمَ تَکُونُ السَّمَاءُ کَالْمُهْلِ وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ» [سرخ شدن آسمان و پودر شدن کوهها].
نبأ 1 (78:1) و 2، 17 (78:17) تا 20- «عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ»، «...وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا» [گسیخته شدن چتر حفاظتی جوّ آسمان و حرکت یافتن کوهها و تبدیل آن به سراب].
انشقاق 1 (84:1) تا 4- «إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ» [درهم ریختگی و انشقاق آسمانها، کشیده شدن خشکی‌ها و خروج مواد مذاب طبقات زیرین].
قیامه 1 (75:1) و 6 (75:6) تا 9- «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَهِ»، «...فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ وَخَسَفَ الْقَمَرُ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ» [فرو رفتن ماه در هاله انفجاری خورشید و جذب شدن در آن].
واقعه 1 (56:1) تا 6- «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ خَافِضَهٌ رَافِعَهٌ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا فَکَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا» [انقباض و انبساط ناشی از تحوّلات هسته‌ای خورشید، لرزش شدید زمین، از ریشه کنده شدن کوهها و تبدیل شدن به غبار].
حاقه 1 (69:1) تا 4- «الْحَاقَّهُ مَا الْحَاقَّهُ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَّهُ کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَهِ» [تحقّق یافتن قطعی آن حادثه کوبنده].
حاقه 13 (69:13) تا 16- «...وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّهً وَاحِدَهً فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَهٌ» [زمین و کوهها با یک ضربه متلاشی می‌شوند و چتر حفاظتی آسمان گسیخته و سُست گردد].
زلزال 1 (99:1) تا 3- «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا» [زمین به شدّت خواهد لرزید و مواد مذاب زیرین را فوران خواهد داد].