إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ
به راستی که ما2 به تو کوثر3 [=سرچشمه جوشان / خیر بسیار و فزاینده] دادهایم.
1 - سوره کوثر کوتاهترین سوره قرآن است [فقط 7 کلمه به اضافه ضمایر و حروف تأکید] که در اواخر سال اول رسالت [در سیزدهمین گروه تنزیل] در مکه نازل شده است. اگر حجم این سوره کوتاهترین است، درعوض نام آن دلالت بر بلندترینها میکند.
بیش از نیمی از آیات و سورههای نازل شده در سال اول بعثت خطاب مستقیم به شخص رسول است تا او را با تلقین و تذکر و تعلیم و تربیت برای گامهای بلندتر آینده آماده سازد. گویا این سوره در جهت تقویت روحی روانی پیامبر در مقابل زخم زبانهای دشمنان باشد [والله اعلم].
2 - ضمیر متکلم جمعی «نا» [در: إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ، به جای اِنّی اَعطَیتُکَ] دلالت بر نقش عوامل متعددی [از جمله فرشته وحی و گیرنده آن] در اعطای کوثر به مشیّت الهی میکند، یک طرف «فاعلیت» مطلق است و طرف دیگر «قابلیت» که در ظرفیت گسترش یافته خود به مدد واسطههای غیبی، کوثر را جاری میسازد.
3 - اگر سوره «تکاثر» که پیش از سوره کوثر در اوایل سال اول بعثت [چهارمین گروه تنزیل پس از سورههای علق، مدثر و عصر] نازل شده، کثرتگرایی مادّی را، که در باب تفاعل [تکاثر] دلالت بر رقابت با دیگران میکند، مذمّت کرده، در این سوره از «کوثر، که ذاتی و زیادشدنی و خودجوش و خدا داد است یاد میکند.
کوثر صفت مبالغه است که مصادیق بیشمار دارد و مفسرین تا 26 مورد را ذکر کردهاند. مثل: نهری در بهشت، کثرت اولاد رسول، کثرت پیروان، فضایل بیشمار قرآن، ترفیع یاد و مقام پیامبر و... گرچه همه این موارد میتوانند زیرمجموعهای از کوثر باشند، اما به نظر میرسد معرفه ذکر شدن «الکوثر» نشانه معیّن و مشخص بودن آن برای پیامبر بوده است.
درست است که آن کوثر [خیر فزاینده و بیانتها] مصداقی همانند قرآن و شریعت اسلام ندارد، ولی چه کسی میتواند انکار نماید که پس از رحلت پیامبر، بخصوص در دوران بنیامیه، بنیمروان و بنیعباس که دشمنان دیروز یا دنیاطلبان ریاکاری به نام اسلام و به ادّعای جانشینی [خلیفه] رسولالله به قدرت رسیده بودند، این امانت عمدتاً بر دوش اهلبیت پیامبر به نسلهای بعد منتقل گردید.
نکته بسیار مهم این که برخلاف رسومات و فرهنگ قبیلهای اعراب که بقای نام و ثروت شخص را در نسل مذکر او میپنداشتند، نسل پیامبر اسلام(ص) از دختر او فاطمه زهرا[س] تداوم یافته است. آخرین آیه این سوره و سیاق آن به طور طبیعی به مَحمِل و مَرکَب انتقال این پیام، و بریده و بیاثر ماندن دشمنان پیامبر اشاره دارد.