لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ

من آنچه را شما عبادت می‌کنید، عبادت نمی‌کنم.3

3 - «عبادت» کلمه کلیدی و محور این سوره محسوب می‌شود که 8 بار در این پیام کوتاه تکرار شده است و از این نظر بی‌نظیر در قرآن می‌باشد. به این دلیل جا دارد در این زمینه تأمل و تدبّر بیشتری بکنیم وگرنه متوقف ماندن در گزارشی تاریخی از ابلاغ پیامی به کافران، تغییری در ما ایجاد نمی‌کند. عبادت را «پرستش» معنا می‌کنند، اما آیا کسی شیطان را پرستش کرده که خداوند هشدار داده است: «ای بنی‌آدم مگر با شما عهد نبسته بودم که شیطان را عبادت نکنید» [یس 60 (36:60) - أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ...]؟
کسانی هم عبادت را «بندگی» ترجمه کرده‌اند، گرچه این برگردان بخشی از معنای عبادت را منتقل می‌کند، ولی جامع و مانع نیست و برحسب مورد نیاز به توضیح دارد. اگر در کلمه «بندگی»، مخلوق خدا بودن مورد نظر باشد، مشرکین در این که خدا خالق و رازق آنهاست شکی نداشتند [از جمله ر ک به: زخرف 9 (43:9) و 87 (43:87) ، یونس 31 (10:31) ، عنکبوت 61 (29:61) و 63 (29:63) ، زمر 38 (39:38) ]. آنها معترض به نفی شفاعت بُت‌ها و توسل به واسطه‌ها بودند و یکتایی خدا را، که ملازم با نفی سلسله مراتب معبودهای واسطه است، انکار می‌کردند [ر ک به: اعراف 70 (7:70) ، اسراء 46 (17:46) ، زمر 45 (39:45) ، غافر 12 (40:12) و ص 5 (38:5) ]. گذشته از آن، واژه بندگی همان مناسبات بردگی را تداعی می‌کند که با روح آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» [ذاریات 56 (51:56) ]، که فلسفه خلقت و کرامت انسان را بیان می‌کند، تعارض دارد.
عده‌ای نیز اطاعت و «فرمانبرداری» را ترجمه عبادت گرفته‌اند. این برگردان البته معضل فرمان پرهیز از عبادت شیطان [یس 60 (36:60) ] و موارد مشابهی را حل می‌کند، اما باز هم بیانگر روح کلمه عبادت نیست، که اگر بود همان می‌آمد. اطاعت و فرمانبرداری موقعی است که فرمانی داده شود، اما مشرکین در عبادت بُت‌ها بیشتر به دنبال اجابت حاجات خود و دفع ضرر و جلب منفعت بودند تا اطاعت از اربابان و آمرین نظام بُت‌پرستی.
«ابی هلال عسگری» ادیب لغت‌شناس اواخر قرن 4 هجری در فرق میان عبادت و طاعت آورده است: «عبادت غایت خضوع است و جز در برابر غایت اِنعام انجام شود، از این روی عبادت منحصر به خداست و جز با «معرفت» و شناخت منعم تحقّق نمی‌یابد، حال آن که «طاعت» در فرمانبرداری از قدرت مافوق، اعم از خالق و مخلوق، انجام می‌شود. پیروی ناخودآگاه از دعوت دیگران نیز به گونه مجازی اطاعتی است که عبادت تلقی می‌شود، کماآنکه پیروی از وسوسه‌های شیطان عبادت کردن اوست.»
برای کلمه «عبادت» متأسفانه برگردان جامعی در زبان فارسی نداریم و ناچار هستیم مفهوم این کلمه را در خود قرآن و فرهنگ لغات آن بیابیم. از نظر لغوی، مفهوم خضوع و تذلّل به نوعی در کلمه عبادت نهفته است؛ از جمله: راهی را که با پی در پی رفتن رهروان هموار و یا با وسایل راه‌سازی مسطّح شده باشد، «طَریقٌ مُعَبَّد» و ماشین راه‌سازی را «عابِد» می‌گویند. گویی راه سخت و سنگلاخ زیر پای رهروان ذلیل و خاشع می‌شود. عبد نامیدن بَرده نیز به دلیل سلب اختیار و مطیع بودن او نسبت به ارباب است. از پیامبر مکرم(ص) نیز نقل شده: «هرکس به ناطقی گوش دل بسپارد [نسنجیده و مقلدوار سخن او را بپذیرد]، او را عبادت کرده است! [مَن اَصغی اِلی ناطِقٍ فَقَد عَبدَهُ - بحارالانوار، ج 7 ص 322 چاپ کمپانی].
اما عبادت خدا در شریعت توحیدی جز با معرفت و شناخت و عشق و محبّت مقدور نمی‌شود، عبادت قرآنی همچون هموار کردن راه دل و آب و جارو کردن آن برای مَرکَب محبوب است. به تعبیر عارفانه مولوی:
آب زیند راه را هین که نگار می‌رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد [غزل 549 از دیوان شمس]
عبادت در این تعریف، گشودن پنجره دل به روی آفتاب روی دوست است تا نور و گرمایش به خانه دل برسد. اصلا آفرینش جن و انس جز همین دل گشودن به دریای اسماء و صفات نیکوی ربّ ذوالجلال و الاکرام و رنگ روی او گرفتن نیست [ذاریات 56 (51:56) - وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ...]. هشدار به پرهیز از عبادت شیطان و انحصار در عبادت خدا، دوراهی شیطان صفت یا فرشته صفت بودن را، برحسب اجابت دعوت شیطان یا خدا، نشان می‌دهد.
اما این تعابیر عرفانی هم همه جوانب «عبادت» را، که عمل نیز از ارکان آن است، نمی‌پوشاند. عشق و دلدادگی و خضوع و خشوع مرحله مقدماتی و هموار کردن راه است. تا اینجا کار دل است، از این به بعد باید پای در راه نهاد و عمل کرد تا به عبادت رسید، آنچنان که فرمود: «بگو رویکرد [دعا و نماز] من، مناسک [آداب دینداری] من، زندگی من و مرگ من برای اللهِ ربّ‌العالمین است» [انعام 162 (6:162) ].
مرز میان عبادت عرفانی با عبادت قرآنی، در همین عمل به مقتضیات عشق و اجتناب از «طاغوت»هایی است که تعبّد را نسبت به خود طلب می‌کنند، و مردم را عبد و عبید خود [عَبَدَالطاغُوت- مائده 60 (5:60) ] می‌سازند. بشارت الهی مختص کسانی است که با اجتناب از تعبّد به طاغوت به سوی خدا باز می‌گردند: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ...» [زمر 17 (39:17) ].
این سیاست زدگی و سخت نمایاندن عبادت نیست، هدف بعثت همه انبیاء «عبادت» خدا و اجتناب از طاغوت بوده است: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...» [نحل 36 (16:36) ].
بنابراین «عبادت» امری انتزاعی، فردی و مستقل از مردم و مناسبات قدرت نیست. قرآن انکار حقانیّت طاغوت را شرط ایمان به خدا و چنگ زدن به ریسمان نجات شمرده، و «ولایت طاغوت» را در برابر «ولایت الله» قرار داده است [بقره 256 (2:256) و 257]، انکار طاغوت و عدم رسمیت بخشیدن به داوری او فرمانی الهی است [نساء 60 (4:60) ]. پس هرنوع شخص‌پرستی، از شاه و شیخ و شبیه آنان، شعبده‌ای از تعبّد نسبت به شیطان است.
بُعد دیگری از ابعاد معنایی عبادت در قرآن و تفاوت آن با معنویت‌گرایی متعارف [Spritualism]، در قالب دین قرار داشتن، به معنای روش‌مند بودن عبادت است. معنویت‌گرایی انتزاعی که در روزگار ما جایگزینی برای معنویت طلبان گریزان از دین فقاهتی خشن شده است، ضابطه مشخص و واحدی ندارد، اما عبادت قرآنی به راهنمایی کتاب الهی و مطابق آیین‌نامه «دین» فطری است: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ» [زمر 2 (39:2) ].
شرط اصلی در «عبادت» توحیدی، اخلاص در عمل و پرهیز از شرک است. هدف خدایی داشتن در دعا و عبادت کافی نیست؛ جملات: «فَاعْبُدِ اللهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ»، «قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ»، «قُلِ اللهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِینِی» [در آیات 2 (39:2) ، 11 (39:11) و 14 (39:14) سوره زمر] و نیز: « وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» [بینه 5 (98:5) ] نشان می‌دهد:خالص کردن دین [آیین و شیوه] در عبادت خدا، موحّدانه عبادت کردن او و پرهیز از شرک در واسطه‌تراشی و توجه به انبیاء و اولیاء در اموری است که مختص به خدا می‌باشد.
علاوه بر «اخلاص در عبادت»، اخلاص در دعا و خواندن خدا نیز به کرّات در قرآن توصیه شده است [از جمله: غافر 14 (40:14) و 65 (40:65) ]. هر مسلمان نمازخوانی روزانه 10 بار جمله «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» را تکرار می‌کند. تأکید «إِیَّاکَ»، همان اخلاص و شرط قبول عبادت است.