وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ

و امکان ندارد کسی جز به اذن خدا [=توفیق او] ایمان آورد 106 و [خدا] آثار تیره گناه 107 را بر [قلب] کسانی که عقل خویش را به کار نمی‌بندند 108 می‌نهد.

106- «اذن» را با تسامح اجازه ترجمه می‌کنند، اما هر اجازه‌ای دو طرف دارد؛ آن که اجازه می‌گیرد و آن که اجازه می‌دهد. و گرنه اجازه گرفتن معنا نمی‌دهد! اذن خدا همان نظاماتی است که در جهان مقرر داشته و چراغی است که وقتی رهرو به آن می‌رسد، با رنگ سبز اذن عبور می‌دهد. به تعبیر قرآن هر زمین پاکی به اذن پروردگارش نباتش را می‌رویاند [اعراف 58 (7:58) ] نور و گرمای خورشید و باران و هوای پاک، اذن خداست، اگر خاک آلوده نباشد، اجازه رشد می‌گیرد و استعدادهای درون خود را آشکار می‌سازد. به قول مولوی:
کِشت جان را کـَش جواهر مضمر است
ابر رحمت پر ز آب کوثر است
دعوت پیامبران نیز جز با آمادگی مردم و پذیرش قلبی آنان، که روی دیگر سکه اذن الله است، تحقق نمی‌یابد. این همان «لا اکراه فی الدین» و ضرورت آزادی اندیشه است.

107- «رجس»به پلیدی ناشی از گناه و زنگاری که بر دل می‌بندد گفته می‌شود. خداوند شراب و قمار و بُت‌های نصب شده و قرعه را رجس نامیده [مائده 90 (5:90) ]، همچنین خوردن حرام [خون، مرده، و گوشت خوک- انعام 145 (6:145) ] و بُت پرستی و سخن ناروا را [حج 30 (22:30) ]. قرآن رجس را مانع ایمان و در برابر آن قرار داده و تأکید می‌کند مؤمنین به پیروی تقوا، دائماً بر ایمانشان، و بیماردلان با انکارشان بر «رجس» خود می‌افزایند [توبه 125 (9:125) ]. رجس همان آلودگی‌های اخلاقی است که با «طهارت» پاک می‌شود [احزاب 33 (33:33) - ... إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا]، و بالاخره رجس با ایمان نیاوردن [انعام 125 (6:125) ] و تعقل نکردن [یونس 100 (10:100) ] و نفاق [توبه 95 (9:95) ] پدید می‌آید. در مقام مثال‌، همچنانکه تغذیه ناسالم، بی‌حرکتی، کم‌خوابی، خستگی و... آثار بیمارکننده‌ای را در جسم موجب می‌گردد، رجس نیز مشابه این آثار در روح و روان است.

108- یعقلون فعل است و دلالت بر کاربرد عقل در امور می‌کند، بنابراین ترجمه «عاقلان» یا «اهل خرد» و خردمندان برگردان رسایی نیست. در ضمن معنای «عقل» در بُعد ذهنی آن، یعنی اندیشیدن خلاصه نمی‌شود. عقل به فرمایش حضرت علی(ع) [در نامه 31 نهج البلاغه] حفظ تجربه‌هاست. یعنی با تفکر در امور «علم» حاصل می‌شود و کاربرد علم [حاصل از تئوری یا تجربه عملی] تعقل می‌باشد. پس عاقل کسی است که به علمش عمل می‌کند. چنین معنائی البته با فهم امروزی ما از عقل، که فرسنگ‌ها از سرچشمه فاصله گرفته، فرق دارد.