قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
بگو: ای مردم، اگر از [حقانیّت] دین من در شک [و تردید] هستید، پس [آشکارا و قاطعانه اعلام میکنم] من کسانی را که شما به جای خدا عبادت میکنید، عبادت نخواهم کرد، 110 بلکه آن خدائی را عبادت میکنم که شما را میمیراند 111 [=جان شما در دست اوست] و من فرمان یافتهام که از ایمان آورندگان [به وحدانیّت او] باشم. 112
110- در ترجمههای فارسی قرآن، کلمات: بندگی کردن، پرستش، و اطاعت را جایگزین کلمه عبادت میبینید. البته این معادلها از جهاتی قابل قبول است، ولی بیانگر روح مطلب و رساننده همه بار معنائی کلمه عبادت نمیباشد.
در زبان عربی هموار کردن راهِ سنگلاخ برای جادهسازی را «عبّدالطریق» میگویند و مسیری را که در اثر کثرت رفت و آمد کوبیده و برای رهروان رام شده باشد، «طَریقٌ مُعَبَّد» مینامند! مشرکان در آستانه بُتها دلدادگی و نفس خود را تسلیم میکردند ومؤمنان در آستان جلال و جمال ربوبی چنین میکنند. عبادت به سلسله رفتارهائی گفته میشود که جاده وجود انسان را برای پذیرش تکالیف و صفات خدائی، مثل ایثار، انفاق، عفو، شهادت، علم و حکمت... هموار سازد و مقاومت منیّتها و نفس دنیاطلب او را مهار نماید.
111- از آنجائی که سبک و سیاق سخن هشداردهنده است، به جای آنکه بر حیاتبخش و رازق بودن خدا اشاره کند، به اینکه جان شما در دست اوست یادآوری میکند
112- مشرکان البته مؤمن به وجود «الله» بودند، ولی با شرک در عبادت و باور به شفاعت و توسل به بُتها عملا توحید را منکر میشدند.