لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
برای کسانی که نیکی کردند [پاداشی] نیکوتر و بیش از آن است، 34 و [در قیامت] رخسارشان را تیرگی و ذلت [ناشی از گناه] نمیپوشاند، 35 آنان بهشتیاند و همواره در آن خواهند ماند.
34- «حُسْنَى» دلالت بر زیبائی و نیکوئی میکند، که امری کیفی است، اما «زِیَادَهٌ» بر امور کمّی دلالت میکند. پس بهشتیان در کیفیت و کمیّت پاداش مضاعفی خواهند داشت.
35- معنای ظاهری «وجه»، همان چهره و روی آدمی است، اما از آنجائی که روی آوردن به هر چیز، نشانه رویکرد دل به آن است، معنای باطنی این کلمه اهداف و آرمانهائی است که به آن روی میآوریم. مثلا آنگاه که ابراهیم(ع) پس از روی آوردن به ستاره و ماه و خورشید و مشاهده افول آنان، به آفریدگار آنها روی آورد، گفت: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ...» [انعام 79 (6:79) ]، مسلماً متوجه ساختن وجه خود، همان نگاه دل و هدفگیری در زندگی است. اصطلاحات: «ابتغاء وجه الله» [پىجوئی وجه خدا] و «یریدون وجه الله» [خواستن وجه خدا] که به کرّات در قرآن تکرار شده [از جمله: بقره 115 (2:115) و 272 (2:272) ، رعد 22 (13:22) ، روم 38 (30:38) و 39، رحمن 27 (55:27) ، انسان 9 (76:9) ، لیل 20 (92:20) ، و...] همان جهت و هدف خدائی است که مؤمن به آن روی میآورد. چنین است تسلیم کردن وجه خود به خدا [...أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ...- آلعمران 20 (3:20) ]. این که در قرآن گفته شده در قیامت کسانی با وجه خود به آتش میافتند، منظور همین اهدافی است که به آن روی آوردهاند [از جمله اسراء 97 (17:97) ، فرقان 34 (25:34) ، قمر 48 (54:48) ].
«قَتَرٌ» را تیرگی و سیه روئی گفتهاند، همچنانکه در ادبیات فارسی دلالت بر ننگ و بیآبروئی میکند. در معنای این کلمه تنگی و کاستی هم وجود دارد. گوئی مجرمان را سیه روئی و ذلت و زبونی فرا میگیرد.