قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُـولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ـ [با همه این اوصاف] گفتند: خدا فرزندی گرفته است! 77 او [از چنین تصورات واهی] منزه و مبراست. او بینیاز مطلق است؛ هر آنچه در آسمانها و زمین است، متعلق به اوست [و نیازی به فرزند و همسر و همکار ندارد]، شما هیچ دلیل و برهانی بر این [ادعای باطل] ندارید، 78 چرا چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید؟
77- اشارهای است به سخن مشرکین که فرشتگان را دختران خدا تصور میکردند [اسراء 40 (17:40) ، صافات 150 (37:150) ، زخرف 19 (43:19) ، نجم 27 (53:27) ] و چه بسا یهودیان یا مسیحیانی که عُزیر و عیسی را فرزند خدا شمردند [توبه 30 (9:30) ] و هر کس که به هر شکلی بخواهد نسبتی میان بندهای با خالق برقرار کند تا امتیازی برای خود یا معبودانش قائل شود.
78- کلمه سلطان [به صورت نکره و با ضمیر] 40 بار در قرآن تکرار شده است. مردمانی که به قدرت مستبدین خو گرفتهاند، تسلط را ناشی از زور میدانند و به همین دلیل پادشاهان را سلطان مینامند [حال آنکه چنین عنوانی در قرآن نیامده است]. اما قرآن تسلط را در برتری منطق، و سلطان را در علم و دانش سراغ داده است: فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ [اگر راست میگوئید مرا دلایلی روشن عرضه کنید- ابراهیم 10 (14:10) ].