وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَاقَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ
و [ای پیامبر] خبر مهم 81 [از سرگذشت شگفت آور] نوح را بر آنان بخوان، 82 آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر مقام من 83 [=قیام آگاهی بخش و موضع توحیدی من] و بیدارگریهایم 84 به آیات خدا بر شما گران میآید [و قصد جانم دارید، بدانید که] من بر خدا توکل کردهام [و باکی از تهدید و توطئههای شما ندارم]، پس تصمیم خویش به اتفاق شریکانتان [=اربابان و معبودهایتان] بگیرید تا پس از آن کارتان بر شما پوشیده نماند [=نقشهتان را روشن و حساب شده عملی سازید تا بعداً پشیمان نشوید] ، سپس کارم را بسازید [=توطئه خود را عملی سازید] و مهلتم هم ندهید.
81- معنای «نباء» خبر است، اما نه هر خبر عادی، بلکه خبر مهم، مفید و صادق. پیامبران را از آن جهت «نبی» میگویند که حامل خبر مهم، مفید و صادقی از جانب خدا بودهاند.
82- تلاوت، تفاوتی ظریف با قرائت دارد. در مفهوم تلاوت، تبعیت از آنچه خوانده میشود و پیروی از حکم آن نهفته است و بیش از فهم و تدبّر در آن، عمل کردن و به کار بستن آن اهمیت دارد. تلاوت معمولا در مورد کتابهای دینی به کار برده میشود، نه هر نوشته و کتابی، بنابراین هر تلاوتی، قرائت هم هست، ولی هر قرائتی تلاوت محسوب نمیشود.
83- «مقام» مصدر میمی یا اسم زمان و مکان قیام است که بر حسب مورد؛ اگر در مورد خدا باشد، معنای منزلت و جایگاه رفیع دارد [مثل: ابراهیم 14 (14:14) - ...ذَلِکَ لِـمَنْ خَافَ مَقَامِی...]، در مورد فرشتگان، نقش آنها را نشان میدهد [صافات 164 (37:164) - وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ] و در مورد انبیاء، قیام توحیدی و رسالت آگاهیبخش آنان را بیان میکند. قرآن از مقام ابراهیم نیز یاد کرده است [بقره 125 (2:125) و آلعمران 97 (3:97) ] که همان قیام و خیزش توحیدی او در روزگار غلبه شرک و جاهلیت و منزلت و موقعیتی است که ابراهیم در تاریخ پیدا کرد.
84- معنای «ذکر»، آنطور که در کتاب لغت قاموس آمده است، «حفظ شئٍ» است. ذکر ضد نسیان است که معنای فراموشی میدهد. این واژه عمدتاً در حفظ شناختی از حقیقت که پیدا میکنیم و نگهداری و حضور آن در قلب و زبان به کار میرود. مثل ذکر خدا و تذکر [یادآوری]، اما همانطور که گفته شد، معنائی اصلی و ریشهای ذکر همان «حفاظت» است. یادآوری کردن به کسی است که فراموش کرده و تذکیر، [در باب تفعیل، مثل تعلیم، تدریس، تمرین] استمرار تذکر را میرساند.