وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

و از شرّ هر تاریکی متراکمی4 [=ظلمت، ظلم و جور و جهل و...] که فراگیر شود5 [=سلطه یابد].

4- ظلم [ستم] و ظلمت [تاریکی] از یک ریشه هستند؛ در مقام استعاره نیز از اصطلاح شب برای بیان ظلم و ستم نظام‌های استبدادی که نمی‌توان به صراحت از آن سخن گفت، در ادبیات سیاسی به وفور استفاده می‌شود؛ هرشب از این آسمان ستاره‌ای به زمین می‌کشند و این آسمان همچنان ستاره باران است.
نکره ذکر شدن اسم فاعلِ «غَاسِق»، نشانه عام و فراتر بودن آن از مصادیق معین و محدود، و تنگ بودن ظرف زبان و کلمات ابداع شده برای امور روزمره زندگی در انتقال مفاهیم نامحسوس و غیر مادّی است. مشتقات غاسق از ریشه «غَسَقَ» سه بار دیگر در قرآن آمده است که با نظر داشتن آنان می‌توان برداشتی جامع‌تر کرد. نخستین مورد در تقابل اوج روشنایی روز [ظهر]، با اوج تاریکی شب [هنگام نماز عشاء] آمده است: اسراء 78 (17:78) - أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ...
دو مورد دیگر در وصف آب سوزان و کثیف و کِدری که اهل دوزخ می‌چشند. در این مورد نیز مفهوم تیرگی در آن نمایان است: نبأ 24 (78:24) و 25 [و نیز ص 57 (38:57) ]- «لا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا إِلاَّ حَمِیمًا وَغَسَّاقًا». تاریکی فراگیر نمادی است از انواع تاریکی‌های مجازی و ظلماتی همچون: شرک، کفر، جهل، جور، خشم و شهوت و آز و سایر هواهای نفس که پیامبران مأموریت داشتند مردم را به هدایت الهی به سوی نور رهبری کنند [بقره 257 (2:257) ، مائده 16 (5:16) ، ابراهیم 1 (14:1) و 5 (14:5) ، احزاب 33 (33:33) ، حدید 9 (57:9) ، طلاق 11 (65:11) ].

5- وصف «إِذَا وَقَبَ»، داخل شدن و تسلط یافتن تاریکی و مسدود کردن هر روزنه نور است. «وقوب» در لغت معنای دخول دارد؛ به حفره در سنگ نیز که در آب در آن داخل می‌شود «وقبه» گفته می‌شود. این معنای اصلی کلمه است، اما در موارد مجازی، تسلط تاریکی‌های نفسانی آدمی بر عقل و ایمان او، یا تسلّط ظلم و جهل و جور بر جامعه از مصادیق «غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ» محسوب می‌شود.