وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

و از شرّ هر حسودى، آنگاه که حسادت ورزد8 [=عقده حسدش باز شود].

8- حسادت احساسی نفسانی ناشی از ناخوشایندی نسبت به نعمت یا فضل و کمال دیگری است. چنین احساسی مادام که خفته و در کمون است به خود شخص آسیب می‌رساند، به تعبیر امام علی(ع): «حسود هرگز نیاسود» [الحَسُودُ لایَسُودُ] و نیز: «شگفت از غفلت حسودان نسبت به سلامت جسم خود» [الْعَجَبُ لِغَفْلَهِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَهِ الْأَجْسَادِ- حمت 225 نهج‌البلاغه]. اما هنگامی که به عمل و اقدام علیه دیگری درآید [اذا حَسَدَ]، باید به ربّ الفلق پناه برد تا پرده این تاریکی را کنار زند و پوسته عقده آن را بشکافد و از شرّش ایمنی بخشد.
حسّ حسادت کم و بیش در همه وجود دارد؛ برخی آن را مهار و متوقف می‌کنند، و برخی میدان می‌دهند. بیماری هاری هم زمینه‌اش در سگ و برخی درندگان وجود دارد، خطر موقعی است که فعّال شود. قرآن نیروی تخریبی حسادتِ فعال شده را حداقل در دو ماجرا به تفصیل بیان کرده است؛ یکی ماجرای دو فرزند آدم؛ هابیل و قابیل که اولین برادرکشی را در تاریخ رقم زد، و دیگر داستان یوسف و برادرانش و ماجرای به چاه حسادت انداختن او و بقیه قضایا! قرآن ریشه عناد برخی از یهودیان با پیامبر اسلام و مسلمانان را در حسادت نسبت به آیین تازه‌ای شمرده که انتظار داشتند از میان قوم خودشان ظهور کند [نساء 54 (4:54) و بقره 109 (2:109) ]. گویا دشمنی ابولهب عموی پیامبر اسلام با آن رسول بر حق ناشی از حسادتی بود که نمی‌توانست چنان فضیلتی را برای برادر زاده‌اش ببیند.
در سوره ناس از شرّ وسواس الخناسی که در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند؛ پناه بردن به ربّ الناس توصیه شده بود، و در این سوره از شرور چهارگانه: 1- شرّ احتمالی هرآنچه خلق شده، 2- شرّ انواع ظلم و ظلمت‌های غلبه کننده، 3- شرّ دمندگان فریبکار در گره مشکلات، 4- شرّ حسادت حسودان. سوره ناس از شرّی درونی سخن می‌گوید و سوره فلق از چهار نوع شرور بیرونی.