وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّـمِنَ الظَّالِـمِينَ

و به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خدا نزد من است [=وعده‌ مال و ثروت دنیائی نمی‌دهم] و نمی‌گویم که فرشته‌ام، و [نیز] به کسانی که در چشم شما حقیر می‌آیند، 33 نمی‌گویم که خدا هرگز خیری نصیب‌شان نخواهد کرد! خدا به آنچه در نفس‌شان است [=به نیّات آنها؛ از من و شما] آگاه‌تر است. در آنصورت [اگر چنین گویم] مسلماً از ستمگران خواهم بود.

33- «تَزْدَرِی»از ریشه «زَرَی»، عیب گرفتن و حقیر شمردن کسی یا چیزی است. این کلمه یکبار در قرآن آمده است. امام علی(ع) نیز در نهج البلاغه [خطبه 174] از خود راضی نبودن و انتقاد به خود را با همین کلمه بیان کرده است: «إن المؤمن لا یمسی و لا یصبح إلّا و نفسه ظنون عنده فلا یزال زاریاً علیها و مستزیداً لها» نفس مؤمن همیشه مورد سوء ظن اوست، دائماً بر او عیب می‌گیرد و بیشتر از او طلب می‌کند.