وَيَاقَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

و ای قوم من، عدالت را در پیمانه و ترازو به تمام و کمال رعایت کنید و از [ارزش] کالای مردم [که برای مبادله عرضه می‌کنند] نکاهید 98 [=بر سر مال مردم نزنید] و در زمین به فساد [=بی‌عدالتی در مناسبات اقتصادی] مکوشید. 99

98- کم بهاء قائل شدن برای اشیاء و کالاهای مردم و کم قیمت نهادن بر آنچه با صرف هزینه و عمر تهیه کرده‌اند، در حقیقت کم بهاء دادن به شخص و شخصیت تولید کننده آن است و به همین دلیل گفته شده «لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُم» [نه: لاَ تَبْخَسُواْ أَشْیَاء النَّاسَ].

99- فساد مقابل عدالت و تعادل است و انواع آن، برحسب مورد، در اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اخلاق و... جلوه می‌کند. اگر درمیان قوم لوط فساد در مناسبات غریزه جنسی جلوه کرده بود، در میان شعیب این فساد در خرید و فروش و تبادل محصولات با کالا خود را نشان می‌داد. منظور از «وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ»، نهی از تلاش‌های سوداگرانه به شیوه‌های ناعادلانه مثل: کم فروشی، کلاه گذاری، تقلب، احتکار، اجحاف و غیره است. اگر در هر یک از مناسبات میان آحاد جامعه‌ای [در خدمات و سرویس‌هائی که به یکدیگر می‌دهند] اصل انصاف و عدالت رعایت گردد، اخلاق و روحیات آنها بر همین اساس شکل می‌گیرد و به جنبه‌های دیگر سرایت می‌کند، و گرنه کم فروشی و کلاه گذاری عادت شده و در همه زمینه‌ها ظهور و بروز پیدا می‌کند.