قَالُوا يَاشُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُـولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَـوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ
گفتند ای شعیب، ما بسیاری از گفتههایت را نمیفهمیم 105 و تو را نیز در میان خود ناتوان میبینیم و اگر به خاطر خاندانت نبود، سنگسارت میکردیم و تو بر ما دست برتر نداری. 106
105- «تفقه» از ریشه فَقَهَ، از علائم ظاهری به نتایج باطنی رسیدن و تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری از اطلاعات اولیه است. فقیه [در اصطلاح شرعی] به کسی گفته میشود که از ادله اولیه شرعی بتواند پاسخ و راه حلی برای مسائل روز پیدا کند. هر چند معنای فقاهت در قرآن بسیار گستردهتر بوده و به تحقیق و شناخت پیدایش حیات در روی زمین و معضلات اجتماعی هم کشیده میشود [به نوشتهای از همین قلم در کتاب متدولوژی تدبّر در قرآن تحت عنوان فقه و فقاهت در قرآن مراجعه کنید].
106- صفت «عزیز» در زبان عربی، دلالت بر عزّت مطلق، یعنی ابرقدرت و فرادست بودن میکند که دستی بالای دست او نیست. از این نظر پادشاه را نیز «عزیز» مینامند. مثل عزیز مصر [فرعون]. زمین بلندی را که آب بر آن سوار نمیشود نیز «عزاز» میگویند. صفت حکیم دلالت بر محکم و استوار و مبرای از عیب و نقص بودن میکند، همچون جسم محکمی که نشکن و یکپارچه است.