لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

هر آینه در سرگذشت آنها [=ماجرای یوسف] عبرتی است برای خردمندان. 106 [این ماجرا] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق [این داستان در] کتب پیشین [نیز آمده] و بیانگر روشن هر چیز است؛ 107 و هدایت و رحمتی برای جهانیان.

106- عنوان «اولواالالباب» را مترجمان «خردمندان» یا «صاحبان تفکر و عقل و اندیشه» ترجمه کرده‌اند، که بیانگر ابعاد گسترده این واژه نیست. اولواالالباب یعنی صاحبان لُب. لُبِ هر چیز، مثل گردو و بادام، مغز آن است. مفسرین مغز انسان را همان عقل او شمرده‌اند و گفته‌اند اولواالالباب همان عاقلان، و به فارسی سلیس‌تر، خردمندان‌اند. اما درک و فهمی که در ادبیات و عُرف امروز از واژه «عقل» وجود دارد، مغایر با مفهوم واژه عقل در قرآن و مستقل از ایمان به آفریدگار است و حتی در مواردی منکران، «عقلانیت» را همچون روشنفکری در برابر «ایمان» مطرح می‌سازند! در این صورت، آیا چنین خردمندانی از آیات پند می‌گیرند؟ برخی از لغت‌شناسان گفته‌اند لُب، نه هر عقلی، بلکه عقل خالص و پاک شده است! در این صورت باید پرسید: خلوص و پاک شدن از چه چیزی؟
در بررسی این مطلب از 16 موردی که عنوان «اولواالالباب» [یا اولی‌الالباب] در قرآن آمده است چند نکته را می‌توان فهمید:
الف] در 11 آیه از 16 مورد، واژه «اولواالالباب» با «ذکر» [بیداری و خودآگاهی] همراه آمده و بر «ذکر‌پذیری» آنان تصریح شده است، در 5 مورد دیگر از عبرت‌گیری، هدایت‌پذیری و آمادگی شناخت آنان. آیا «عقلانیت خود بنیاد» امروز، که در برابر «خدا بنیادی» مطرح می‌شود، می‌تواند ترجمه دقیقی برای اولواالالباب باشد؟
ب] در 6 مورد واژه تقوا [کنترل نفس، در خود آیه یا قبل و بعد آن] از ویژگی‌های اولواالالباب شناخته شده است [بقره 179 (2:179) و 197 (2:197) ، مائده 100 (5:100) ، طلاق 10 (65:10) ، ص 29 (38:29) ، و زمر 9 (39:9) ] ، پس در واژه «اولواالالباب» مفهوم تسلط بر نفس و خویشتن‌داری موجود است.
ج] از مقایسه ویژگی‌های متضادی که از دو گروه «فاسقین» و «اولی‌الالباب» در آیات 19 (13:19) تا 25 سوره رعد و آیات 26 (2:26) و 27 بقره آمده معلوم می‌شود «فاسقین» شخصیتی مقابل اولی‌الالباب دارند. از آنجائی که واژه «فسق» دلالت بر شکستن و پاره کردن حدود و پوسته محافظ دارد، می‌توان فهمید اولواالالباب کسانی هستند که به نیروی تقوا [کنترل نفس]، با نگهداری خود در محدوده مقررات الهی، حرمت‌شکنی و نقض احکام شریعت نمی‌کنند. به عبارتی آنها صاحب خِرَد خدائی، و وجدان‌های پاک و متعهدان به میثاق‌های الهی هستند و بنیاد عقلانیت آنان بر محور ارزش‌های اخلاقی است.

107- تفصیل دادن آیات، در مقابل مجمل و مختصر بیان کردن آن است. تفصیل آیات از جانب خدا، با کلی‌گوئی‌های فلسفی و تشبیهات غلوآمیز ادبی فرق بسیار دارد. تفصیل از ریشه «فَصَلَ»، دلالت بر جدائی و استقلال اجزاء هر کلی می‌کند، همچون دوربینی که آنچنان تصاویر دقیق بر می‌دارد که جزئیات موی و خطوط پوست را نشان می‌دهد.