وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَـوْلَا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ
و آن زن آهنگ یوسف کرد و او نیز، اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ آن زن میکرد، 31 این چنین [خواستیم] تا بدی و زشتکاری را از او بازداریم، 32 بیتردید او از بندگان پاک ما بود [که چنین توفیقی نصیبش شد].33
31- «برهان» به دلیل و منطق روشن گفته میشود. از این نظر قرآن نیز برهان نامیده شده است [نساء 174 (4:174) - یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا]. در اینکه ذهن یوسف متوجه چه دلیل روشنی برای روگرداندن از تمنای آن زن شد، سخنان زیادی گفته شده است، به نظر میرسد سادهتر از همه، این اصل عقلی و منطقی باشد که در خود آیه آمده است؛ جواب خوبی را با خیانت نباید داد! این استدلال را آیه 52 همین سوره (12:52) تأیید میکند: [ذَلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللهَ لا یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ- چنین کردم تا عزیز مصر بداند من در پنهانی به او خیانت نکردم، و اینکه خدا کید خیانتکاران را به جائی نمیرساند].
32- به کار بردن ضمیر متکلم معالغیر «ما»، نقش خود یوسف را با امدادهای غیبی در پرتو نظامات الهی شامل میگردد.
33- «خلوص»، صاف شدن و اخلاص، صاف و پاک کردن خود از هر آلودگی و شرک است. مخلِص [اسم فاعل] کسی است که میکوشد خود را پاک کند و مخلَص [اسم مفعول] کسی است که به توفیق الهی خلوص در بندگی یافته باشد.
در آیه 51 سوره مریم (19:51) ، موسی(ع) مخلَص نامیده شده است و در آیه 24 این سوره (12:24) ، یوسف. ابلیس نیز سوگند خورده است که همه بندگان را گمراه میکند، مگر مخلَصین را، و این تهدید نشان میدهد که جز با اخلاص در عبادت و پاک شدن از شرک نمیتوان از گزند شیطان محفوظ ماند. واژه مخلصین 5 بار نیز در سوره صافات آمده است [آیات: 40، 74، 128، 160، 169].