قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِّنَ الصَّاغِرِينَ
ـ [در این هنگام، همسر عزیز] گفت: این همان کسی است که مرا درباره [عشق] او ملامت میکردید؛ [آری] من از او کام دل خواستم! ولی خودداری کرد! 38 و اگر آنچه را به او فرمان میدهم انجام ندهد، حتماً به زندان افکنده میشود و بیتردید از خوارشدگان خواهد گشت. 39
38- «فَاسَتَعْصَمَ» از ریشه «عصم»، طلب نگهداری و حفاظت است و اعتصام، چنگ زدن به چیزی برای حفظ و نجات است. منظور از عصمت، نه محفوظ بودن ذاتی از شرّ شیطان، بلکه چنگ زدن به پناه الهی برای حفاظت نفس است، یوسف به خدا پناه برد، نه اینکه از قبل معصوم بود.
39- لام تأکید و نون ثقیله تأکید، در «لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا»، نشان دهنده تهدید بسیار جدّی زلیخا نسبت به یوسف در مقابل مهمانان است و تأکید بر خُرد کردن شخصیت او [وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ] چنین تهدیدی شاید به دلیل گمانش به خود بزرگ بینی یوسف در عدم تسلیم به تمنای او باشد.