فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ

پس چون از [تغییر تصمیم او] نومید گشتند، نجواکنان [با هم] خلوت کردند [=به گوشه‌ای رفتند]. بزرگشان گفت: آیا نمی‌دانید [=فراموش کرده‌اید] که پدرتان پیمان خدائی استواری از شما گرفته است [که بنیامین را حتماً برگردانید] و پیش از این نیز درباره یوسف چه افراط ‌گری [خشونت‌آمیزی] مرتکب شدید؟ 73 پس [با چنین سوابقی] من از این سرزمین تکان نمی‌خورم 74 تا پدرم اجازه دهد، یا خدا درباره من حکمی کند، که او بهترین حکم کنندگان است.

73- «فَرَّطتُمْ» از ریشه «فَرَطَ»، همان افراط به معنای زیاده روی و تجاوز می‌باشد، مقابل آن «تفریط»، به معنای کوتاهی و تقصیر است.

74- بَرَحَ، کنار رفتن و دور شدن از چیزی یا کسی و ترک آن است، ولی اگر با ادوات نفی، مثل: لا، ما، لن و... بیاید، منفی به مثبت تبدیل می‌شود و کنار رفتن معنای کنار نرفتن پیدا می‌کند. این واژه در آیات 60 سوره کهف (18:60) و 91 سوره طه (20:91) نیز آمده است.