وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
و منحصراً برای خدا سجده میکنند34 [=فقط او را میخوانند و رام و تسلیم نظامات اویند] همه آنان که در آسمان و زمیناند، خواه ناخواه، حتی سایههایشان35 در بامدادان و شامگاهان [پس چرا شما معبودان دیگر را میخوانید؟].
34- منظور از سجده، تنها سر به زمین عبادت رساندن نیست. معنای سجده موجودات جهان برای خدا، همان تسلیم شدن به قوانین الهی و در خدمت نظام آفرینش بودن است. همه موجودات به صورت تکوینی سجده کننده آفریدگارند، مگر انسان که با اختیار و آگاهی چنین میکند [یا نمیکند].
35- امتداد یافتن سایه موجب تعدیل حرارت تابش خورشید و تغییر تدریجی سیستم حرارتی سطح زمین میگردد، وگرنه تغییرات ناگهانی طلوع و غروب خورشید و شدت و سرعت جابجائی سرما و گرما، حیات را نابود میساخت. شگفت آنکه قرآن سایه را «سجده» اشیاء در پرتو نور آفتاب شمرده است! خورشید «متغیر» است و سایه «تابع» آن [همان X و Y که در درس جبر خواندهایم]. خداوند، خورشید جهان است که پرتو رحمتش بر همه اشیاء به صوَر مختلف، برحسب مشیّت و مقدراتش میتابد و سایه موجودات نقشی است که موجودات از خود به جای میگذارند. همه موجودات «تابع»، یعنی تسلیم مطلقِ مبدأ نور و رحمتاند، مگر انسان که به نیروی اختیار میتواند سجده کننده یا طغیانگر باشد. با توجه به مفهوم عمومی سجده، که رام و در خدمت بودن مطلق همه موجودات در آستان آفریدگار عالم است، میتوان دریافت که سایه یکی از خدمتگزاران بسیار مفید و نادیده گرفته شده جهان است. نگاه کنید به آیات زیر:
فرقان 45 (25:45) - أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلا
آیا به [تدبیر و تقدیر] پروردگارت توجه نکردهای که چگونه سایه را گسترد [امتداد داد] و اگر میخواست [و مشیّت و نظامش به گونهای دیگر بود] آن را ساکن میکرد، سپس خورشید را دلیل [نشان دهنده و عامل پیدایش آن] گرداندیم.
نحل 48 (16:48) - أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّأُ ظِلاَلُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ
آیا به هر آنچه خدا آفریده نمینگرند که [چگونه] سایههای آن از راست و چپ در پیروی از [نظام مقدّر] خداوند خاضعانه میگردد؟
از آنجائی که سایه فقط در روز معنا پیدا میکند، ولی سجده موجودات مستمر و دائمی است، باید معنای سایه بسی فراتر از انعکاس اشیاء در برابر نور باشد و ظهور و بروز همه آثار نیکو را که خدا در نهاد آنها گذاشته است شامل گردد. مگر غیر از این است که معنای سایه در زبان عربی پوشش و پناهی از امنیّت در برابر سوزندگی آفتاب است و از ویژگی بهشت همین سایه بودن دائمی آن میباشد: رعد 35 (13:35) - ...أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا... ، مرسلات 41 (77:41) - إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ ، یاسین 56 (36:56) - هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلالٍ... ، نساء 57 (4:57) - ...وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِیلا. پس همه موجودات با آثار حیاتی خود، رام و تسلیم مطلق نظامات «تکوینی» عالم هستند. وجود مادّی انسان نیز چنین است، اما نفس آدمی به مدد موهبت «اختیار» میتواند در «نظام تشریعی»، سجده کننده آفریدگار خویش، یا سرباز زننده از آن و پیرو نفس خویش، به وسوسه ابلیس باشد.