أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ
ـ [خدا] از آسمان بارانی فرستاد، [با شدّت گرفتن باران] درهها به تناسب ظرفیتشان سیل جاری ساختند،37 [با غلیان آب] سیل کفی را بالا آورد و [نیز] از آنچه [در کوره ذوب فلزات] برای تهیه زیورآلات یا ابزار زندگی [مثل: قلم و تیشه، بیل و کلنگ...] میگدازند، چنان کفی ظاهر میگردد.38 این چنین خدا حق و باطل را مَثَل میزند [=مشابه قرار میدهد]؛ اما کفها به کناری کشیده [و محو] میشوند، ولی آنچه برای مردم مفید است [رسوبات رُسی باقیمانده است که] برجای میماند. خدا این گونه مثلها را مطرح میسازد.39
37- تمثیل جاری شدن سیل در درهها به «قدر» آن، لازم و ملزوم بودن دو شرط: فاعلیت و قابلیت را مطرح میسازد، و نیز قدر و اندازهای را که در این تبادل وجود دارد. در مورد نزول وحی و جاری شدن سیل هدایت در سینه حاملان وحی، و شبهای «قدر» که شاهد این پدیده بودهاند، همین مناسبات حاکم است.
38- کفی که از ذوب سنگهای مخصوص برای استخراج فلز قیمتی، در تهیه زیورآلات خارج میشود، ناشی از ناخالصیهائیست که باید زدوده گردد، همچنانکه کف سیلاب ناخالصی آب گِلآلود است و آب زلال کف نمیکند.
39- جمله: «آنچه برای مردم مفید است میماند»، پیام اصلی آیه را میرساند، و گرنه مسئله سیلاب و ذوب فلزات بهانه است. تحولات اجتماعی و انقلابات سیاسی نیز همچون سیل، در ظرف و ظرفیت جوامع جاری میگردد. انقلابات همواره جوش و خروش، شعار و شکایت و خشم و خشونت دارند. اینها نیز کفهای توخالی حباب مانندی هستند که جلوه بیرونی و تظاهرات خارجی انقلاب را نشان میدهد، اما وقتی احساسات فروکش کرد و عبرتگیری و عقلانیت حاکم گردید، دستاورد انقلاب که از همین چالشها حاصل میگردد، باقی میماند و به نسلهای بعد مدد میرساند.