أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ
آیا نمی نگری که خدا چگونه مثالی زده است؟ کلمهای دلپذیر 24 [=پاک از هرپلیدی شرک]، همچون درخت دلپذیر 25 [=پاک از هرعارضه و آفت] است که ریشهاش [در زمین] استوار و شاخههایش درآسمان [در معرض نور خورشید و هوای تازه] است.
24 -کلمه از ریشه «کلم»، به گفته اهل لغت، «تاثیرگذاری» است. تأثیری که توسط ابزار سه گانه شناخت [سمع و بصر و فؤاد] دریافت میگردد. تأثیر سخن در اذهان و انتقال معانی از طریق گوش را «کلام» میگویند، همچنانکه زخم زدن به دیگری را، که با چشم دیده میشود، «کَلْمْ» مینامند. جسم و جان و روان انسان نیز میتواند تأثیراتی را از بیرون بپذیرد؛ قرآن تولد عیسی مسیح(ع) را ناشی از «کلمه» ویژهای که خدا بر مریم القاء کرد، شمرده است [نساء171 (4:171) و آل عمران 45 (3:45) ]. چنین تولد غیر متعارفی «اثرگذاری» ویژهای را در ذهن و اندام تولید مثل مریم موجب شد. در قرآن آمده است که اگر دریاها مُرکب میشدند، برای نوشتن کلمات پروردگارکافی نبود [کهف109 (18:109) و لقمان27 (31:27) ]. مفسرین این «کلمات» را همان مخلوقات خدا دانستهاند که هرکدام «اثری» از آفریدگار عالم است. اگر گفته شده ابراهیم(ع) را پروردگارش با «کلماتی» آزمود، و یا آدم پس از هبوط از بهشت به «کلماتی» از پروردگارش دست یافت [بقره37 (2:37) ]، نشانگر حقایق و ارزشهائی است که به آن دست یافتند؛ همچون صبر، تقوا، حلم، احسان، ایمان، تسلیم و ... به همین دلیل است که قرآن تقوا را «کلمه» نامیده است [فتح 26 (48:26) ] و همه این صفات «تاثیراتی» در شخصیت آدمی می گذارد.
25- اصل طیّب، دلپسند بودن و موافقت با طبع آدمی، یعنی لذتبخش و راضیکننده بودن آن است. طیب را از آن جهت پاکیزه میگویند که پاک بودن هر چیز، مطلوب و دلپسند آدمی است.