إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ
آنگاه که بر او وارد شدند و سلامی گفتند، [ابراهیم] گفت: ما از شما دل نگرانیم. 33
33- وَجَل را نیز ترس ترجمه میکنند. از پنج باری که این واژه در قرآن تکرار شده، سه مورد آن با قلب آمده است: «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» [انفال 2 (8:2) ، حج 35 (22:35) ، مؤمنون 60 (23:60) ] و 2 مورد دیگر [حجر 52 (15:52) و 53] نیز در توصیف دل نگرانی و اضطرابی که بر ابراهیم(ع) نسبت به مهمانان ناشناخته [فرشتگانی که در قالب آدمی] بر او وارد شدند، دست داده بود. از مجموعه این موارد چنین فهمیده میشود که وَجَل، ناآرامی و اضطرابی درونی نسبت به خطری در آینده است. این آیه در وصف کسانی است که به همه تکالیف خود عمل میکنند و همه حقوق اجتماعی خود را به نیازمندان میپردازند، اما چون میدانند رهرو مسیری به سوی ربّ وخیر مطلق هستند، به مختصر انجام تکالیف راضی و قانع نمیشوند و اعمال کثیر خود را در برابر پروردگار عظیم، قلیل و ناچیز میشمارند.
ر ک به خطبه 176 نهج البلاغه بند 5 [أنّ المؤمن لا یمسی ولا یصبح إلا ونفسه ظنون عنده ، فلا یزال زاریا علیها ، ومستزیدا لها] و خطبه 193 بند 13 در وصف متقون [لا یرضون من اعمالهم القلیل و لا یستکثرون الکثیر].
این نگرانی بر اساس توضیحی که در آیه 70 سوره هود (11:70) داده شده؛ نه در برخورد اول و هنگام ورود، بلکه پس از پذیرائی در منزل و مشاهده نشانههائی غیر بشری حاصل شده بود. « فَلَمَّا رَأَى أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً قَالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ»