وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُـولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ

و ما به خوبی می‌دانیم که آنها می‌گویند: جز این نیست که [قرآن را] بشری [و نه فرشته‌ای] به او تعلیم می‌دهد! [اما] زبان کسی که به او نسبت عوضی می‌دهند، 109 غیر فصیح است و این [=قرآن] به زبان فصیح و آشکار است. 110

109- «یُلْحِدُونَ» از «لَحَدْ» و «الحاد»، منحرف شدن از خط مستقیم و عدول از آن است. منکران با انصراف از اندیشه کردن در پیام قرآن و موضع‌گیری لجبازانه در برابر آن، از تشخیص راست منحرف شده و منشأ این تعالیم را عوضی دیدند.

110- مترجمان قرآن عمدتاً واژه «أَعْجَمِیٌّ» را زبان غیر عرب و واژه عربی را زبان اعراب ترجمه کرده‌اند، اما معنای اصلی کلمات عجمی و عربی، گنگ و فصیح است. منظور فصاحت و بلاغت کلام است، نه مقایسه میان زبان خودی و بیگانه [رک : سوره فصلت آیه 44 (41:44) ].