فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ

پس، از آنچه خدا روزی‌تان داده حلال و پسندیده بخورید 119 و شکرگزار نعمت خدا باشید، اگر فقط او را بندگی می‌کنید. 120

119- منظور از «حَلالاً طَیِّبًا»، نباید حلال و حرام‌های فقهی وضع شده توسط انسان‌ها در طول تاریخ باشد، در قرآن غیر از محرمات چهارگانه [خون، گوشت خوک، مرده، قربانی شده برای غیر خدا]، لفظ حرام برای خوردنی دیگری به کار نرفته است. به تعبیر مرحوم طالقانی [در پرتوی از قرآن]، حَلالاً طَیِّبًا چیزی است که «با مزاج جسمی و روحی انسان سازگار باشد»؛ حلال بودنش، به گوارائی و حل و جذب شدن و «طبیعی و همگانی» بودن آن دلالت می‌کند؛ و «طیب بودن»، به طبع پسندی و دلچسبی آن، و این دو امر برای ملت‌ها و فرهنگ‌های مختلف، برحسب شرایط اقلیمی، متفاوت است. اما حرف مِن [در: مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ]، انتخاب و گزینشی را به مؤمنین توصیه می‌کند.

120- کفر، ناسپاسی، نادیده گرفتن و ضایع کردن نعمت است و شکر، سپاسگزاری از نعمت دهنده، به زبان آوردن آن و بهره‌برداری عملی از نعمت در مسیر رضایت صاحب نعمت است. در معنای ریشه‌ای شکر، نوعی فزونی و زیادت است. این واژه را در زبان عربی در موارد: چشمه پُر آب، گاو پر شیر، و آسمان پر باران به کار می‌برند که دلالت بر برکت داشتن و رشد و توسعه و استفاده بهینه از نعمت می‌کند.