إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

به راستی ابراهیم [که یهودیان ادعای انتساب به او می‌کنند] با تمام وجود، همواره مطیعی حق‌گرا برای خدا بود و هرگز از مشرکان نبود. 125

125- برای شناخت اوصاف چهارگانه‌ای که برای ابراهیم برشمرده شده است [امه، قانت، حنیف، غیرمشرک] توجه به معنای دقیق این واژه‌ها مفید می‌باشد:
امه به کسانی گفته می‌شود که در چیزی مثل: مکان، زبان، زمان، آرمان، دین، فرهنگ و... مشترک باشند. اشتراک در هدف، حکایت از قصد واحدی می‌کند که در معنای اُمّ نیز وجود دارد [مائده 2 (5:2) ]. اما ابراهیم یک تن بود، چگونه می‌توان او را یک امت و یک جماعت تلقی کرد!؟ به نظر می‌رسد رمز این ابهام را در همسوئی و هماهنگی همه اجزاء وجود، جسم و جان، لحظات شبانه روزی و غم و شادی آن پیشوا در خداپرستی دانست، مگر در قرآن نیامده است که تلاش‌های شما پراکنده است [إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى- لیل 4 (92:4) ]، دل‌های آنها پراکنده است [...تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى...- حشر 14 (59:14) ]؟ اما ابراهیم دل و دست خود را به یک سو داده بود.
اما «قانت» اسم فاعل از قنوت، به دوام اطاعت همراه با خضوع و پیوستگی بندگی گفته می‌شود.
«حنیف» از ریشه حَنَفَ، بیانگر انگیزه و میل از کجی به راستی و از گمراهی به هدایت است. به بیان قرآن، حنیف بودن معادل مشرک نبودن [حج 31 (22:31) ] و اخلاص در خداپرستی [بینه 5 (98:5) ] می‌باشد. از 10 باری که کلمه «حنیفاً» در قرآن آمده، 8 بار آن این صفت به ابراهیم نسبت داده شده است. در ضمن وصف مشرک نبودن ابراهیم [مطلقاً انگیزه غیرتوحیدی نداشتن] 6 بار در قرآن تکرار شده است [آل‌عمران 67 (3:67) و 95 (3:95) ، انعام 79 (6:79) و 161 (6:161) ، نحل 120 (16:120) و 123 (16:123) ].