وَيَجْعَلُونَ لِـمَا لَا يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ

ـ [مشرکان] سهمی از آنچه [از محصولات کشاورزی یا دام‌های قربانی شده را که] ما روزی‌شان داده‌ایم، برای چیزهائی [=بُت‌های سنگی یا چوبی؛ که از حاجات آنها هیچ] خبری ندارند اختصاص می‌دهند [=نذر و قربانی آستان آنها می‌کنند تا مشکلات‌شان برطرف گردد]، 57 به خدا سوگند از نظریات باطلی که می‌بافید بازخواست خواهید شد. 58

57- مشرکان بُت‌ها را واسطه و شفیع خود نزد خدا، برای برآوردن حاجات، شفای بیماری‌ها و برطرف شدن گرفتاری‌ها، می‌دانستند و در پاسخ مؤمنین که معتقد بودند هیچ عامل مؤثری جز خدا وجود ندارد، می‌گفتند: «ما اینها را فقط برای نزدیک شدن به خدا و به عنوان واسطه‌ای برای برآوردن حاجات خود می‌خوانیم» [زمر- 3 (39:3) ]

58- نیمه اول آیه، از عقاید و عملکرد مشرکان سخن می‌گوید و نیمه دوم از «شما»! مخاطب نیمه اول، که درباره مشرکین است، «مؤمنین»اند و مخاطب نیمه دوم، «مشرکین». مفسرین این تغییر ضمیر را از نظر ادبی «صنعت التفات» می‌نامند که در یک سخن دو گروه را مخاطب قرار می‌دهد. چه بسا تغییر ضمیر غائب، به ضمیر مخاطبِ حاضر [شما]، برای انتقال ذهن تلاوت کننده قرآن از گذشته به زمان حال باشد تا خود را مخاطب بداند و اگر چنان شرک و ناخالصی در باورهایش وجود دارد اصلاح نماید. آیا ریختن پول در چاه یا ضریح کسانی که خود الگوی اخلاص در ایمان بودند، خلاف توحید و تعلیمات آن بزرگواران و تبلیغ خرافات و تقویت طبقه‌ دکاندار دین نیست؟