وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

مانند آن زن [بافنده] نباشید که رشته [=پشم یا پنبه] خود را پس از تابیدن [=استحکام بخشیدن] از هم گسست! [چگونه؟] شما نیروی سلطه خویش را [که از همبستگی و مجاهدت در راه خدا کسب کرده‌اید، امروز] آفتی در روابط میان خویش گرفته‌اید 96 تا [در رقابت برای مقام و موقعیت] گروهی برتر و بالاتر از گروه دیگر، [در ارکان قدرت] باشد. 97 جز این نیست که خدا در حال آزمون شماست و مسلماً در روز قیامت [حقیقتِ] آنچه را که یکسره در آن با هم اختلاف داشتید برای شما روشن خواهد کرد.98

96- به راستی معنای «أَیْمَانَکُمْ»، که در آیات 92 (16:92) و 94 این سوره از خیانت در آن سخن گفته شده [تَتَّخِذُونَ أَیْمَانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ] چیست؟ مترجمین قرآن عمدتاً «أَیْمَانَکُمْ» را سوگندها یا پیمان‌ها گرفته‌اند که در برخی موارد. واژه‌های قرآنی بعضاً چند بُعدی بوده و به دلیل معنای متفاوتی که بر حسب موقعیت دارد، کار مترجم را دشوار می‌سازد و نمی‌توان جایگزینی فارسی که همه جا رساننده مطلب باشد برای آن یافت. از جمله این موارد «أَیْمَانَهُمْ» است که [با ضمائر: کم، هم و هُنّ] 36 بار با معنای مختلف در قرآن تکرار شده است. از این تعداد در 3 مورد منظور از ایمانهم، دست یا سمت راست است [اعراف 17 (7:17) ، حدید 12 (57:12) و تحریم 8 (66:8) ]. 3 مورد پیمان و تعهدات اجتماعی [مجادله 16 (58:16) ، آل‌عمران 77 (3:77) و منافقون 2 (63:2) ]، 11 مورد سوگند زبانی، و بیش از همه، 15 بار [که با پیشوند مَلَکَت همراه شده است] تداعی کننده تسلط و توانائی برتری یافتن بر دشمنان است. غالب بودن این مفهوم در کاربرد کلمه «أَیْمَانَهُمْ» در قرآن، همچنین هماهنگی که با سیاق آیات پیدا می‌کند، موجب گردید در آیات 92 (16:92) و 94 این سوره معادل «توانائی تسلط» را برای «أَیْمَانَهُمْ» برگزینیم [والله اعلم].
در ضمن «دَخَل» از مصدر «دخول» [داخل شدن]، به نفوذ نهانی آفت عداوت [به جای اخوت] در مناسبات انسانی گفته می‌شود. مثل رقابت بر سر قدرت و ثروت، خودپرستی، ریاست‌طلبی و فریبکاری که موجب فساد و از هم پاشیدگی وحدت می‌گردد. مشتقات دیگر این واژه: مدخول، دخیل، مداخل تماماً دلالت بر نوعی ناخالصی، نقصان، اغتشاش و بیماری در بصیرت، بدن، عقل یا قلب می‌کند.

97- «أَرْبَى» از ریشه «رََبَوَ»، بر زیادت و افزایشی دلالت می‌کند که می‌تواند در مال و ثروت باشد [ربا]، یا در قدرت سیاسی. یعنی همان بند و بست‌های سیاسی و تمامیت طلبی‌های معمول در میان فریفته شدگان به پست و مقام. در ضمن ربا به یخبندان زمستانی [حج 5 (22:5) ] یا کف روی سیلاب [رعد 17 (13:17) ] نیز گفته می‌شود که بادکنکی و ترکیدنی و همچون بالا رفتن از نردبان قدرت، موقت و افتادنی است.
نردبان خلق این ما و منی است
عاقبت زین نردبان افتادنی است
هر که بالاتـر رود ابله تر است
کاستخوان او بتر خواهد‌ شکست.

98- آیات 91 (16:91) تا 99 این سوره [مطابق جدول شماره 15 کتاب سیر تحول قرآن] در سال پنجم هجری، پس از جنگ خندق و غزوات متعدد با یهودیان مدینه، در آستانه فتوحات بعدی و غنائم فراوان نازل شده، که پس از دوران سختِ شکنجه و آزار در مکه و دربدری‌ها و دشواری‌های ابتدای هجرت، به نفوس ناپخته و سُست ایمانی که به رقابت در کسب غنائم و قدرت بیشتر و محکم کردن جای پای خویش در نظام آینده می‌اندیشیدند هشدار می‌دهد.
اگر درک ابعاد اجتماعی این آیه و هشداری که به تفرقه ناشی از رقابت سیاسی می‌دهد برای مفسرین گذشته دشوار بوده، سرنوشت جامعه خودمان پس از انقلاب سال 57 و سرنوشت برخی کشورهای اسلامی، پس از بهار عربی، این ابعاد را قابل فهم‌تر می‌سازد. آیات 24 (8:24) تا 29 سوره انفال نیز در همین زمینه می‌باشد.