وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا

آنچه ما را از فرستادن معجزات [مورد تقاضای مشرکین] باز داشت، جز این نبود که پیشینیان چنین معجزاتی را تکذیب کردند 67 [و مشمول عذاب شدند] و [از جمله] به قوم ثمود آن شتر [مورد درخواست‌شان] را که بصیرت‌بخش بود [معجزه وار از دل کوه بیرون] دادیم، ولی در مورد آن [به جای وفای به عهد ایمان] ستم‌ روا داشتند [=آن را کشتند]، و ما معجزات را جز برای بیم دادن [=هشدار مردم در تغییر روش] نمی‌فرستیم. 68

67- به تصدیق آیات متعددی از قرآن [از جمله: انعام 37 (6:37) و 109 (6:109) ، یونس 20 (10:20) ، انبیاء 5 (21:5) ، شعراء 40 (26:40) ] مشرکین از پیامبر اسلام درخواست معجزاتی، مشابه آنچه به موسی(ع) و عیسی(ع) داده شده بود، می‌کردند، باز هم برحسب گزارش قرآن [از جمله: اعراف 132 (7:132) تا 135] حتی معجزات نه‌ گانه موسی(ع) نیز در ایمان آوردن فرعون و قومش بی‌تأثیر بوده است. پس وقتی مردمانی نخواسته باشند حقیقتی را باور کنند، هر معجزه‌ای را به حساب تردستی و شعبده‌بازی می‌گذارند.

68- درست است که عصای موسی یا عذاب‌های طبیعی نازل شده بر امت‌های پیشین جنبه بیم دادن داشته است، اما «ید بیضاء» [دست نورانی] موسی(ع)، شفابخشی‌های عیسی(ع)، و شتر بصیرت‌بخش را ظاهراً نمی‌توان بیم‌آفرین خواند. مگر آنکه چنین آیات ایمان آفرین و شوق‌برانگیزی را عاملی برای بیم کردن آگاهانه از گناه تلقی کنیم [والله اعلم]. احتمال دیگر این است که منظور از آیات را همان عذاب‌های هشداردهنده موقت [نابسامانی‌های اجتماعی] بشماریم.