وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا

هر آینه ما در این قرآن برای [هدایت] مردم از هر مَثَلی [=الگوی ارائه هدایتی] به اشکال مختلف [=برحسب سن و سلیقه و سواد و...] بیان کرده‌ایم 107 ولی بیشتر مردم [از هر استقبال و ایمانی] جز انکار دربست خودداری کردند. 108

107- معنای «مَثـَلْ»، تفهیم مطلب از طریق ارائه دلیل یا نمونه است تا عبرتی در این تطبیق حاصل گردد. مثال‌ها عاقبت و سرانجام کارها را تشریح و تبیین می‌کنند. مجسمه را در زبان عربی «تمثال» می‌گویند که قالب و مُدلی از انسان‌ها، حیوانات یا اشیاء دیگر است. گاهی اخلاق و رفتار یا شیوه زندگی کسی الگوئی «مثال» زدنی برای دیگران می‌شود. کما آنکه عیسی بن مریم مجسمه مِهر و محبّت و مثالی برای بنی‌اسرائیل بود [زخرف 57 (43:57) و 59 (43:59) ]، فرعون نیز نظام حکومتی خود را الگوئی نمونه و مثال زدنی می‌دانست [طه 63 (20:63) ]. مثال زدن‌های قرآن، تفهیم مطلب از طریق ارائه مدل مشابه است. معنای تصریف آیات، همچون صرف افعال مختلف در زبان عربی [رفتم، رفتی، رفت، رفتیم...]، بیان حالات مختلف و متنوع یک موضوع است تا هر کسی در حد درک و فهم و ذوق و استعداد خود آن را دریابد.

108- «کفور» مبالغه کفر است و شدّت ناسپاسی و نمک نشناسی را می‌رساند. مشابه این سخن در آیه 54 کهف (18:54) آمده است، با این تفاوت که در آنجا نتیجه و سرانجام این کفران عذاب‌آور را نشان داده است.