وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا

هر که را خدا رهبری کند، هموست که راه یافته و هر که را [در گمراهی‌اش] رها سازد، پس هرگز برای آنها کارسازی جز خدا نخواهی یافت 116 و روز رستاخیز آنها را به خاطر توجهاتشان [به باطل و غفلتشان از حقایق] کور و گنگ و کر محشور می‌کنیم؛ 117 جایگاهشان دوزخ است که هرگاه [حرارتش] فرو نشیند، شعله‌اش افزون سازیم.

116- هدایت، همانطور که گفته شد [پاورقی 102 (17:85) ]، نه «راه»نمائی، که «راه»بری است. اضلال برعکس آن است؛ کسی که موافق جریان رودخانه شنا کند، او را به سوی مقصد راه‌بری می‌کند، و آن را که خلاف جریان شنا می‌کند، از مقصد دور می‌سازد. چنین است مثال هدایت و اضلالِ خداوند و نقش نظامات او در قبال عملکرد آدمی.

117- معنای ظاهری «وجه»، همان چهره و روی آدمی است، اما از آنجائی که روی آوردن به هر چیز، نشانه رویکرد دل به آن است، معنای باطنی این کلمه اهداف و آرمان‌هائی است که به آن روی می‌آوریم. مثلا آنگاه که ابراهیم(ع) پس از روی آوردن به ستاره و ماه و خورشید و مشاهده افول آنان، به آفریدگار آنها روی آورد، گفت: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ...» [انعام 79]، مسلماً متوجه ساختن وجه خود، همان نگاه دل و هدفگیری در زندگی است. اصطلاحات: «ابتغاء وجه الله» [پی‌جوئی وجه خدا] و «یریدون وجه الله» [خواستن وجه خدا] که به کرّات در قرآن تکرار شده [از جمله: بقره 115 (2:115) و 272 (2:272) ، رعد 22 (13:22) ، روم 38 (30:38) و 39 ، رحمن 27 (55:27) ، انسان 9 (76:9) ، لیل 20 (92:20) ، و...] همان جهت و هدف خدائی است که مؤمن به آن روی می‌آورد. چنین است تسلیم کردن وجه خود به خدا [...أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ...- آل‌عمران 20 (3:20) ]. این که در قرآن گفته شده در قیامت کسانی با وجه خود به آتش می‌افتند، منظور همین اهدافی است که به آن روی آورده‌اند [از جمله اسراء 97 (17:97) ، فرقان 34 (25:34) ، قمر 48 (54:48) ].