الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا
همانها که دیدگان [=چشم دل] آنان از یاد من در پرده [هوسهای دنیائی] 112 بود و توان [=تمایل و تحمّل] شنیدن [حرف حقّ] را نداشتند. 113
112- «غِطَاء» و غشاوه، پرده پوششی است که روی چیزی را میگیرد، از آنجائی که دنیاپرستی و خودخواهی، چشم دل را تیره و تار میکند، این کلمات به عنوان استعاره برای بیان علت و چرایی نادیده گرفتن حقیقت به کار گرفته میشود.
کلمه غِطاء در آیه 22 سوره ق (50:22) [لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ] نیز آمده است.
113- سمع و بصر، همچون دو شاخک حشرات یا دو بال پرندگان، ابزار شناخت حقیقت و پروازند. همه مردم میبینند و میشنوند، اما اگر دل که ستاد فرماندهی بدن و مرکز تجزبه و تحلیل دادههای سمع و بصر و تصمیمگیری است، پردازش و عبرتگیری لازم را انجام ندهند، ره به جائی برده نمیشود و هدایتی حاصل نمیگردد. کفر که پوشاندن حق و نادیده گرفتن آیات است، گوئی پردهای بر چشم دل میافکند و گوش قلب را سنگین و نیازمند سمعک میکند. در اینصورت چشم کور، و گوش کَر میشود و استطاعت شنوائی را از دست میدهند. این حالت را قرآن «وقر» [سنگینی گوش] نامیده است [فصلت 4 (41:4) و 44 (41:44) ، انعام 25 (6:25) ، کهف 57 (18:57) ، لقمان 7 (31:7) ].