وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا

ـ [اگر نگاهشان می‌کردی] می‌پنداشتی که بیدارند، در حالی که در خواب [عمیقی] بودند 22 و آنها را [با طلوع و غروب خورشید] به راست و چپ، می‌گردانیم [تا پوسیده نشوند] و سگ‌شان نیز دو دستان خویش بر آستانه غار گشوده بود؛ اگر بر آنها سر می‌کشیدی، 23 پا به فرار می‌گذاشتی و ترس [از] آنها همه وجودت را فرا می‌گرفت.

22- «أَیْقَاظ» [جمع یقظان] یعنی بیداران، در مقابل خفتگان [رقود]، این کلمه که یکبار در قرآن آمده است، مفهوم هشیاری، بیداری روحی و هوش و ذکاوت نیز دارد.

23- وقتی خورشید طلوع می‌کند، گویی از افق سر می‌کشد و به تدریج با بالا آمدن، پنهانی‌های تاریک زمین را در پرتو انوارش آشکار می‌کند. در آیه 17 از طلوع خورشید از روزنه‌ای بر غار آنها سخن گفته و در آیه 18 از طلوع چشم و شعاع نگاه آن بر اطراف غار در سَرَک کشیدن برای کسب اطلاع از درون آن.