وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِـمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا
و بگو: حق [=قرآن] از سوی پروردگارتان [آمده] است؛ هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد، [اما بداند] ما برای ستمگران آتشی مهیا کردهایم که سرا پردههایش آنها را احاطه کرده است؛ 40 [به گونهای که] اگر استغاثه [=فریادرسی] کنند، آبی که همچون فلز گداخته چهرهها را بریان میکند، به آنان داده میشود. 41 چه بد آشامیدنی و چه بد مدارائی.42
40- «سُرَادِقُ» جمع سردق، به خیمه و چادری که فضائی را میپوشاند گفته میشود. برخی لغتشناسان، سرادق را همان سراپرده فارسی میدانند که مُعرب شده است. منظور از احاطه سرادق آتش بر ستمگران، فراگیری گناه همچون چتر و چادری است که آنها را میپوشاند. آیه 81 سوره بقره (2:81) سادهتر این مطلب را بیان کرده است: بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ [آری هر کس مرتکب عمل زشتی شود و خطاهایش بر او احاطه یابد، چنین کسانی اهل آتشاند].
41- استغاثه [در باب استفعال] طلب «غیث» [باران] است. اما برای باران کلمات مختلفی مثل: ماء، مَطَر، وابل، صیب، وَدْق، و طَل در قرآن آمده است. غیث به باران رحمتی گفته میشود که تشنه کامان کویری و صحاری خشک و تفتیده در طلب آنند. بنابراین مفهوم نجات از خشکسالی یا بلاء و مصیبت در آن بر کلمات مشابه غلبه دارد و به همین دلیل خدا را در دعا «غیاث المستغیثین» [باران سیراب کننده تشنگان- فریادرس گرفتاران] میخوانند.
42- از آنجائی که همه چیز از آب زنده است [انبیاء 30 (21:30) ]، هر جنبندهای، از جمله انسان، از آب آفریده شده [نور 45 (24:45) و فرقان 54 (25:54) ] و اصلا عرش خدا بر آب قرار دارد [هود 7 (11:7) ]، میتوان آب را نماد حیات و زندگی و نار [آتش] را سوزنده و نابود کننده آن دانست. این که در قرآن آمده است: «اگر آنها بر طریقه حق استقامت ورزند، آنان را سیراب میکنیم» [وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا- جن 16 (72:16) ]. این سیرابی، مجازی و بیانگر برخورداری آنان از همه مواهبی است که تشنه و نیازمند آن برای رشد و کمال خویشند.
با این مقدمه، آیا نمیتوان گفت آن آتش فراگیر و آن تشنگی و طلبی که دوزخیان را به فریاد میآورد، بیانی مجازی برای تصویر تشنگی روحی بالاتری است که ستمگران استعداد سیراب شدن از آن را در دنیا سوزانده بودند؟ و گرنه وقتی خانهای آتش میگیرد، سوزش تن جایی برای تشنگی باقی نمیگذارد.