وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا

و [به راستی] کیست ستمگرتر از آنکه به آیات پروردگارش پند داده شود، آنگاه [به جای تغییر روش] از آن روی گرداند و [آثار و عوارض] رفتار انجام شده‌اش را هم فراموش کند؛ ما [در نظام علت و معلولی خود] بر دل‌های آنها [که حق گریزند] پرده‌ای [در برابر فهم آن حقیقت نورانی]، و بر گوش‌هاشان سنگینی [از شنیدن حرف حق] قرار داده‌ایم و [به این ترتیب] اگر آنها را به راه هدایت هم فراخوانی، با چنین زمینه‌هائی [از فقدان استعداد و آمادگی] هرگز هدایت نخواهند شد. 76

76- این آیه که مشابه آن در انعام 25 (6:25) و اسراء 46 (17:46) نیز آمده است، بیانگر این حقیقت است که ایمان امری صد در صد داوطلبانه و قلبی است و مادام که خود شخص آمادگی و تمایلی به ایمان و شنیدن حرف حق نداشته باشد، هرگونه هدایت و ارشادی بی‌نتیجه است. کسانی که دلشان شیفته ذوقیات و زینت‌های دنیاست، گوئی پرده‌ای بر دلشان زده شده که زیبائی‌های معنوی را نمی‌بینند و گوششان برای شنیدن مسائل اخروی سنگین است. همه این تعابیر تمثیلی به خاطر تجسّم و عینیت بخشیدن به موضوعات ذهنی است و نسبت دادن آنها به خدا، به دلیل تفهیم نظامات علت و معلولی است که خدا مقرّر داشته است [ر ک: یاسین 8 (36:8) و 9، سبا 33 (34:33) ].