حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا

تا اینکه به طلوع‌گاه خورشید [=منتهی‌الیه منطقه شرقی سرزمین خود] رسید و چنین‌اش یافت که بر قومی طلوع می‌کند که در مقابل آفتاب پوششی برای آنها قرار نداده بودیم 101 [یعنی احتمالا صحرانشین بودند].

101- ذوالقرنین پس از فتح لیدی به سمت شرق حرکت کرده و با مردمانی بدوی در مناطق شرقی برخورد کرده است که بعضاً صحرانشین بوده‌اند. اتفاقاً در شرح فتوحات کورش نیز مورخین نوشته‌اند که او پس از فتح لیدی نواحی شرقی را یکی پس از دیگری فتح کرد و به ترتیب گرگان [هیرکان]، پارت، هریو [هرات]، رخج، مرو، بلخ، زرنگ [سیستان] تا شمال غربی هند را به تصرفات خود درآورد و در شمال سلسله جبال هیمالایا، به مرزهای مغولستان و صحرای گُبی [Gobi] رسید. اقوام چادرنشین «ماساگت» که از نژاد بَربَر بودند، در مرزهای شمال شرقی امپراطوری، شرارت‌های زیادی می‌کردند که این امر کورش را مجبور به مهار آنان و ایجاد امنیت در مناطق شرقی کرد. ناگفته نماند برخی احتمال داده‌اند ممکن است مردمی که میان آنها خورشید حائلی نبوده، ساکنین مناطق بسیار شمالی زمین باشند که خورشید در 6 ماه سال غروب نمی‌کند و ساتری با مردم ندارد.