قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

ـ [با اتمام این پروژه، ذوالقرنین] گفت: این [توفیق در احداث سدّ،] رحمتی از جانب پروردگار من است، 108 و زمانی که وعده پروردگار من فرا رسد، [=هنگام قیامت] آن را در هم خواهد کوبید و وعده پروردگار من حق است. 109

108- این آیه و آیه بعد را، که در این ترجمه و اغلب ترجمه‌ها از قول ذوالقرنین نقل شده است، می‌توان سخن پیامبر اسلام به مسلمانان تلقی کرد که در پایان داستان و نتیجه‌گیری از آن آمده است.

109- اتفاقاً پیام اصلی داستان اصحاب کهف که پیش‌تر در این سوره آمده بود، همین وعده الهی و رسیدن رستاخیز می‌باشد: آیه 21- وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لا رَیْبَ فِیهَا... علاوه بر آن، در دومین داستان سوره کهف [دو باغ] نیز هم در متن [آیات 36، 46 تا 49، 52، 53]، و هم در انتها به همین وعده اشاره می‌کند. آیه 58: ... بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ یَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً