يَايَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا
[گفتیم] ای یحیی، این کتاب [تورات] را با تمام نیرو [=با جدیّت] بگیر؛ و به او در کودکی حُکم [=استواری در اخلاق و رفتار حکیمانه] دادیم. 12
12- منظور از تعلیم حکمت، آموزش فلسفه و ذهنگرایی نیست، حکمت در قرآن، عمدتاً جنبه عملی [نه نظری] دارد و دلالت بر «رفتار و منش» خردمندانه و خداپسندانه میکند. فردی ممکن است علم و دانش نداشته باشد، ولی رفتار و مناسبات اخلاقی اش با دوست و دشمن «حکیمانه» باشد، معنای حکمت متأسفانه در همان دوران آشنایی متفکران اولیه مسلمان، همچون ابنسیناها، با فلسفه یونان، از معنای اصیل و عملی و قرآنی خود منحرف شد و جنبه نظری یافت.
واژه «حکمه» 20 بار در قرآن تکرار شده که 10 مورد آن همراه کتاب آمده است [یعلمهم الکتاب و الحکمه] و این دو، دو بال پروازند. تعلیم کتاب، آموزش قوانین و نظامات [در تشریع و تکوین] است و تعلیم حکمت، آموزش اخلاقیات در ارتباط با خدا و خلق و رفتار و عملکرد آدمی. توصیههای لقمان به فرزندش دقیقاً بر همین اخلاقیات تکیه دارد. آیات 22 (17:22) تا 38 سوره اسراء نیز که ده توصیه اخلاقی بسیار مهم را مطرح میسازد [و گویا اشاره به همان ده فرمان حضرت موسی باشد] با این جمله ختم میشود: «ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ» [اینها از جمله حکمتهایی است که پروردگارت بر تو وحی کرده].