وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا

و [اینک که در آستانه مرگم؛ برای] پس از خود نگرانِ نزدیکان خویشم 4 [که بدون شایستگی لازم قصد دارند پیشوایی دینی را عهده‌دار شوند] و همسرم [نیز] نازاست، پس [در این بلاتکلیفی و بیم از آینده رسالت] از سوی خودت به من سرپرستی [=جانشینی از صُلب خودم] ببخش.5

4- برحسب آنچه نقل کرده‌اند، زکریا نگران برادرزاده‌های نااهل خود بود که نقشه کشیده بودند پس از فوت او زعامت دینی شهر را به عهده بگیرند. موالی با مولی و ولایت هم ریشه است که معنای نزدیکی و دوستی سرپرستی‌آور می‌دهد، زکریا نگران نزدیکان [اقربین] خویش به طور عام نبوده بلکه منظورش کسانی از اقربین بودند که قصد ولایت و سلطه‌گری داشتند.

5- «وهبنا» از ریشه «وَهَبَ»، بخششی است بلا‌عوض. گاهی آدمی به کسی که کاری برای او انجام داده، یا انتظار کار و خدمتی از او داشته باشد، هدیه‌ای می‌دهد. اما هبّه، هدیه‌ای یکطرفه و بدون چشمداشت است. خدا از این جهت وهّاب [بسیار عطا‌کننده] است و به این دلیل نعمت او را «موهبت» می‌نامند که یکطرفه و ناشی از لطف و رحمت او است، نه طلب‌کاری بنده. هر چند بندگی خالص او موهبت‌افزا می‌باشد.