وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا
هیچ کس از شما نیست جز آنکه به آستانه آن [دوزخ] درآید! [تحقق چنین روزی] بر پروردگارت [وعدهای] حتمی و گذرانده شده است. 57
57- هشدار «إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا» [بی استثنا همگی وارد جهنم میشوید] هشداری هراسناک و تکان دهنده است! آیا به راستی مؤمن و کافر وارد دوزخ میشوند؟ درست است که در آیه بعد بشارت نجات پرهیزکاران آمده، اما همین درنگ کوتاه هم تا فرا رسیدن نصرت و نجات الهی وحشتناک است. از آن گذشته، چنین هشداری در ظاهر با وعده الهی که: مؤمنون از دوزخ دور خواهند بود و صدایی از آن را نیز نمیشنوند [انبیاء 101 (21:101) و 102- ...أُولَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا...] و موارد مشابه سازگار نیست.
بسیاری از مفسرین خواستهاند گِره این معضل را با توضیحی در تفاوت دو فعل ورود و دخول بگشایند. میدانیم در زبان عربی [برخلاف فارسی] ورود بر هر مکانی، به آستانه و لبه آن درآمدن است، همچنانکه حیوانات تشنه به کناره برکه یا رودخانه [نه داخل آن] میرسند و از آن مینوشند و کاروانهای تجاری کسی را که برای کشیدن آب به سر چاه میفرستادند «وارد» مینامیدند [یوسف 19 (12:19) ، قصص 23 (28:23) ]. در واژه «ورود»، مسئله چشیدن آب مطرح است، و در «دخول»، به میان چیزی درآمدن، که دو مفهوم متفاوت را میرسانند. در تصویر نخست، با معنایی که آب در نقش حیاتبخش خود دارد، انسان همچون تشنه درماندهای تداعی میشود که به جای آب، به سرابی سوزان در صحرایی داغ میرسد که نه آب، بلکه آتش است. در تصویر دوم اما، دخول در آتش فاقد مفهوم تشنگی و نیازی است که در اصل کلمه «ورود» موجود است، پس اگر کلمه دخول را به جای ورود به کار برده بود، چنان مفهومی القاء نمیشد.
از زاویهای دیگر نیز به فهم این مسئله میتوان نزدیک شد؛ وقتی زلزله میشود و ساختمان میلرزد، همه ساکنان آن به وحشت میافتند و در «آستانه» و خطر زیر آوار رفتن قرار میگیرند، اما کسانی که قبلا آموزشهای لازم [فرضاً در پناه پلکان یا دیوارهای محکم رفتن] را دیده باشند نجات مییابند. قرآن این «دستگیرههای رهایی» [مفازه] را که با توسل به آنها هیچ گزندی به شخص نمیرسد نشانمان داده است: زمر 61 (39:61) - وَیُنَجِّی اللهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ.