يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَـوْلًا
در آن روز، شفاعت [هیچکس] سودی نمیبخشد، جز کسی که خدای رحمان برای او [در شفاعت کردن] اجازه داده و به سخنی [در شفاعت] برای او راضی باشد. 85
85- مشرکین معاصر نزول قرآن که نه اعتقادی به آخرت داشتند و نه به نبوّت و امامت، در حوادث ناگوار برای دفع ضرر و جلب منفعت، به بُتها، که آنها را نماد فرشتگان، و فرشتگان را نیز دختران خدا! میپنداشتند، پناهنده شده و آنها را برای برآورده شدن حاجاتشان به دعا و نیاز «میخواندند» و میگفتند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند [هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللهِ- یونس 18 (10:18) ]
بحث شفاعت در قرآن در چنین زمینهای مطرح شده است. بیتوجهی به این بستر تاریخی، برداشتهای دلبخواهی از آیات شفاعت و بسط دادن آن به زمینههای دیگر، نتایج غلوآمیزی به بار میآورد. معنای شفع، پیوند و یاری است، فرشتگان، که نیروهای عالم و کارگزار جهاناند، تنها از نقشی که خدا برای آنها تعیین کرده پیروی میکنند و تنها کسانی را که مورد رضایت خدا باشند یاری میرسانند.
«اذن الله» که معمولا «اجازه خدا» ترجمه میشود، همان نظامات و سنتهائی است که به رهرو حق، چراغ سبز و اجازه عبور میدهد. بنابراین اذن دو طرف دارد؛ حرکت مثبت از یکطرف، راه باز کردن و اجازه عبور از طرف دیگر. مثل آن که معلمی به شاگردان بگوید: دنبال تقلب و پارتی بازی نروید، کارنامه قبولی را جز کسی که از عهده امتحانات برآید دریافت نمیکند.