وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُـوءٍ آيَةً أُخْرَى
ـ [اینک] دست خویش [از حالت دفاعی به حالت آرامش] به پهلوی خویش جمع کن و [خواهی دید] درخشنده، بی هیچ آسیبی [ناشی از بیماری پوستی] خارج میشود. 17 این هم نشانه دیگری است [علاوه بر عصا].
17- آیا میتوان از معجزه «ید بیضاء» [دست روشن] پند و پیامی به صورت نمادین دریافت کرد؟ مشتقات واژه «بَیضَ» نیز [همچون واژه عصا] 12 بار در قرآن آمده است که 5 مورد آن مرتبط با همین معجزه میباشد [اعراف 108 (7:108) ، طه 22 (20:22) ، شعراء 33 (26:33) ، نمل 12 (27:12) ، قصص 32 (28:32) ].
معنای بیضاء همان درخشندگی است که قرآن آن را در وصف: پوست تخم مرغ، سنگهای سفید، خطوط روشن طلوع فجر، سپید روئی [در برابر سیه روئی عمل] و... به کار برده است، اما روشن و درخشنده بودن دست موسی(ع) ناشی از بیماری پوستی نبود، بلکه به تعبیر قرآن، برای ناظرین چنین نمودی پیدا میکرد [هی بیضاء للناظرین- اعراف 108 (7:108) ، شعراء 33 (26:33) ] و در ارتباط با مردم معنا میداد.
از طرفی «ید» [دست]، نماد قدرت و انجام کار و خدمت است و «جَیب» به سینه و قلب و گریبان [بالای سینه] گفته میشود، همچنانکه توصیه شده است بانوان روسری خود را بر سینه خود بپوشانند. آیا نمیتوان معجزه «ید بیضاء» را، نمادی از نورانیتی شمرد که موسی از سینه پر سوز و نورانی شده خود از پرتو وحی برای «ناظرین» عرضه میکرد؟ کسی که در عرصه آتش طور درآمده، اینک باید به دست توانای همتش، تاریکیهای نظام فرعونی را به نور حق بزداید. در ضمن در این سوره بر جمع کردن دست به پهلو [وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ] سخن گفته که مفهوم آرامش یافتن دارد، در سوره نمل (27:12) بر داخل کردن دست در گریبان [وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ] و در سوره قصص (28:32) از بردن دست در گریبان [اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ] که در این تفاوتها نکات ظریفی برای تدبر در آیات نهفته است.