إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُـولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَامُوسَى
آنگاه که خواهرت [در تعقیب صندوق در ساحل] میرفت 24 و [با مشاهده گرفتنت از آب و امتناعت از شیر دایهها] گفت: آیا [میخواهید] شما را به کسی که او را سرپرستی [=دایگی] کند راهنمائی کنم؟ به این ترتیب تو را به [آغوش] مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غصه نخورد. و [منّت دیگر الهی] آنگاه که [در دفاع از یک مؤمن، به غیرعمد] یک نفر را کُشتی، پس تو را از آن اندوه نجات دادیم 25 و [برای آبدیده شدن در مشکلات] به آزمونهایت انداختیم، 26 در نتیجه سالیانی در میان مردم مَدین به سر بردی، 27 [پس از گذراندن سختیهای سازنده] سپس با اندازهای [از رشد شخصیتی، برای پذیرش رسالت، به کوه طور] آمدهای.28
24- اشاره به دستوری که مادر موسی به دخترش داد تا از دور مراقب جعبه حامل برادرش باشد که رود نیل با او چه میکند [قصص 11 (28:11) ].
25- این قتل ناخواسته که خلاف روش مسالمتآمیز پیامبرانه بود، بر موسی سخت گران آمد و با شیطانی شمردن چنین کاری، از خدا طلب آمرزش کرد و خدا نیز او را بخشید [قصص آیات 15 (28:15) تا 17]. اتفاقاً برخلاف تعصب بیجائی که برخی نشان میدهند و چنین عکسالعملی را خشم انقلابی در مبارزه با فرعونیان تلقی میکنند، خود حضرت موسی، در پاسخ به فرعون که چنین عملی را نشانه نمک ناشناسی و ناسپاسی او شمرده بود، شجاعانه بر چنین خطائی اعتراف میکند و آن را به دوران ناپختگی و جهل خود نسبت میدهد [شعراء 19 (26:19) و 20].
26- آزمایشات آدمی را قرآن با واژههای متفاوتی همچون: فتنه، ابتلاء، امتحان، اختبار، تمحیص، تمخیض بیان کرده است. اصل کلمه «فتنه»، قرار دادن طلا و نقره در آتش برای خالص شدن از آمیختگی هاست و به طور مجازی در مورد مشکلات و مصیبتهای زندگی، که همچون کوره آتش آدمی را صیقل میزند و آبدیده میکند، به کار میرود. ر ک به کتاب «پژوهشی در قرآن» ج 4 ص 44 تا 82.
27- نام سرزمین مَدین که رسالت حضرت شعیب ناظر به آنها بوده 10 بار در قرآن تکرار شده است و حضرت موسی پس از قتل یک مأمور فرعونی، به آن سرزمین، که ظاهراً بیرون از قلمرو فرعون یا دور از دسترس مأموران او بوده، میگریزد [قصص 22 (28:22) و 23].
28- «قَدَر» را در جمله: «ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ یَا مُوسَى»، تقدیر الهی برای رسالت حضرت موسی شمردهاند، اما با توجه به تمامی 7 موردی که کلمه «قَدَر» در قرآن آمده است، به نظر میرسد کلمه قَدَر به اندازه و ابعاد شخصیتی حضرت موسی که پس از طی آزمونهای مختلف حاصل شده اشارت داشته باشد [والله اعلم]. توضیح آنکه از این 7 مورد، 4 مورد آن درباره «اندازه» باران، یک مورد درباره به اندازه بودن همه آفریدههای خدا، و بالاخره یک مورد هم به زمانی که جنین در رحم تبدیل به نوزاد میشود قَدَر گفته شده است. آیا نمیتوان به کمال رسیدن موسی در رحم دنیا و ابتلائات آن را با چنین مصداقی مقایسه کرد؟