قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى

موسی [با قاطعیت] به آنها هشدار داد‌: وای بر شما، [با سِحرهای خود] بر خدا دروغ مبندید 39 که با عذابی نابود‌تان می‌کند 40 و هر که افترا بندد، شکست می‌خورد.41

39- «افتری» از ریشه «فَرَی»، سخنانی من درآوردی و بی پایه و اساس و بافته شده است. در قرآن آمده است که ماجرای حضرت یوسف(ع) قصه‌ای بافته شده و ساختگی نیست، بلکه حقیقتی است که در کتاب‌های پیشین نیز ذکر گردیده است: «...مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ...» [یوسف 111 (12:111) ].

40- واژه سُحْت [در: فَیُسْحِتَکُمْ] جمعاً چهار بار در قرآن آمده است که 3 بار آن در سوره مائده [آیات 42 (5:42) ، 62 (5:62) و 63] به معنای حرام خواری آمده است. گویا حرام‌خواری را از آن جهت سُحْت گفته‌اند که روح و روان و شخصیت حرام‌خوار را نابود و ریشه کن می‌سازد. اهل لغت اصل این کلمه را به استیصال کشیده شدن، یعنی در بُن‌بست نابودی قرار گرفتن، دانسته‌اند.

41- از آیه 9 (91:9) و 10 سوره شمس می‌توان فهمید معنای مقابل «خاب»، «افلح» می‌باشد [قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا]. از آنجائی که معنای فلح از زبان فرعونیان همان پیروزی است، معنای خاب شکست می‌شود.