قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
ـ [فرعون] گفت: به او ایمان آوردهاید، پیش از آنکه من به شما اجازه دهم!؟ 49 بیشک و تردید او بزرگ [=استاد] شماست که به شما سحر آموخته است! پس [حال که تبانی و خیانت کردهاید] مسلماً دستها و پاهای شما را در جهت معکوس قطع خواهم کرد و بر تنههای درخت خرما به دارتان خواهم آویخت و بی تردید خواهید دانست کدامیک از ما [=من یا خدای موسی] سخت مجازاتتر و پایندهتر هستیم! 50
49- شگفتا که مستبدّین انتظار دارند حتی ایمان مردم هم، که امری قلبی است، به اجازه و تحت کنترل آنان باشد!
50- وقتی دلیل و منطقی برای پاسخ نباشد، توسل به حربه تهمت و تهدید شیوه همیشگی مستبدین است تا ضعـف و زبونی خود در میدان منطق را با سختترین تهدیدها بپوشانند.