قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى
گفتند: ما همچنان بر [پرستش] آن باقی میمانیم تا موسی نزد ما باز آید [و تکلیفمان را روشن کند]. 71
71- همه این فریبخوردگیها، در همان ده روزی اتفاق افتاد که بازگشت موسی(ع) از میقات به تعویق افتاده بود، در این مدت بنیاسرائیل همچون کودکانی که والدینشان لحظاتی آنها را ترک کرده باشند، تحمل تنهائی و بی سرپرستی نداشتند و به دلیل وابسته به «رهبری» و رئیس بودن، نمیتوانستند درست بیندیشند و تصمیم بگیرند. کاری که سامری انجام داد سرآغاز یک انقلاب ارتجاعی و بازگشت از یک انقلاب توحیدی به شرک و کفر، یعنی ناسپاسی نسبت به خدای رحمن بود. جالب اینکه واژه انقلاب، در معنای مثبت و پیشرو آن، سه بار با جمله «إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ» در مورد ساحرانی که ایمان آوردند، در قصه موسی و فرعون آمده است [اعراف 125 (7:125) ، شعراء 50 (26:50) ، زخرف 14 (43:14) ]، و دو بار نیز در معنای منفی و ارتجاعی آن در این حکایت ذکر شده است [اعراف 119 (7:119) - ...وَانْقَلَبُوا صَاغِرِینَ... ؛ مائده 21 (5:21) - ...فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ]. اتفاقاتی که برای این انقلاب توحیدی افتاد، از جهات عدیده قابل انطباق با انقلاب ایران و انقلابات دیگری است که «Crane Brinton» مشخصات چهار نمونه آن را در کتاب «کالبد شکافی چهار انقلاب» [در: روسیه، آمریکا، فرانسه، انگلیس] آورده است.