وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ
و داوود و سلیمان را [به یاد آر] آنگاه که در مورد کشتزاری که گوسفندان قوم [ی خاص که] در آن [بی مراقبت چوپان پراکنده شده و] چریده بودند، داوری میکردند 45 و ما شاهد داوری آنها بودیم.
45- فعل «نَفَشَ» علاوه بر این آیه، در آیه 5 سوره قارعه (101:5) [وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ] هم آمده است. نَفَشَ نوعی پراکنده شدن اجزائی به هم پیوسته است، مثل پشم حلاجی شده یا انفجاری که قطعات آن را پراکنده میسازد. شب هنگام نیز در بازگرداندن گله گوسفندان به آغل، ممکن است با غفلت چوپان، گوسفندانی به مزرعه مردم داخل شوند و محصولات کشاورزی را بچرند.