حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ

ـ [تجاوز تاریخی ستمگران ادامه یابد] تا آنگاه که [پای هجوم قبایل] یأجوج و مأجوج 72 گشوده گردد [مهار آنها گسیخته گردد و با پیروزی و فتح در مقیاس جهانی] 73 از هر منطقه [کوهستانی] بلندی [برای قتل و غارت به سوی کشورهای مجاور و جلگه‌های سرسبز آنها] روان شوند. 74

72- این پیش‌بینی قرآن، همچون پیش‌بینی پیروزی رومیان بر ایران [آیات اولیه سوره روم]، از معجزات شگفت‌انگیز قرآنی است که در قرن 12 میلادی تحقق یافت. البته بسیاری می‌پندارند این پیش‌بینی در آستانه قیامت، با رشد جمعیت و تسلط نژاد زرد بر جهان تحقق خواهد یافت! در حالیکه یأجوج و مأجوج در قرآن مردمان خشن و خونریزی معرفی شده‌اند که از نژاد آنها [مغولان] تعداد بسیار قلیلی در دنیای امروز باقی مانده‌اند و این امر ربطی به نژاد زرد ندارد.
یورش مغولان به رهبری چنگیز [تموچین] به کشورهای مجاور در قرن 12 میلادی [اواخر قرن ششم هجری شمسی] از فاجعه‌آمیزترین تراژدیهای تاریخ است که میلیون‌ها کشته به جای گذاشت و تمدن اسلامی را نیز متوقف کرد. چنگیز که توانسته بود قبایل نُه‌گانه مغولستان را متحد کند و با اقوام ترک نیروی عظیمی فراهم آورد، با فتوحات خود که توسط جانشینانش، از جمله هلاکوخان، ادامه یافت، بر بخش عظیم دنیای متمدن آن روز از جمله چین، بیشتر آسیا و تمام ایران، روسیه و شرق اروپا مسلط شد و بیش از یک قرن حکومت ایلخانان ادامه یافت. هر چند مغولان بزرگترین امپراطوری تاریخ را تشکیل دادند، ولی امروز جمعیت آنها حدود 10 میلیون نفر است که نزدیک 6 میلیون آنان در چین و یک میلیون آنان در روسیه زندگی می‌کنند و مغولستان فقط 2 . 7 میلیون جمعیت دارد. هجوم چنگیز به ایران که از تکبر و بیتدبیری سلطان محمد خوارزمشاه ناشی می‌شد، موجبات حمله و قتل عام مردم شهرهای خراسان و سایر نواحی آباد ایران را فراهم کرد و این حملات بعدها به شهرهای عراق و ارمنستان و آسیای صغیر و مصر نیز کشیده شد.
نام یأجوج و مأجوج در سوره کهف آیه 94 (18:94) [قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ...] در شرح زندگی «ذوالقرنین» [که گویا همان کورش کبیر باشد که با اتحاد میان اقوام ماد و پارس قدرت عظیمی پدید آورد که توانست مانع هجوم مغولان شود] آمده است. اینها ظاهراً همان اقوام بدوی «تاتار» بودند که گروهی از آنان در دوران ذوالقرنین [که گفته می‌شود حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح بوده] از سواحل دریای سیاه، اقوام دامنه کوههای قفقاز را مورد هجوم قرار دادند که ذوالقرنین برای حفاظت آن مردم سدی میان دو کوه بنا کرد. چه بسا آیاتی از قرآن که از تدبیر حضرت سلیمان در مهار اقوام وحشی شیطان صفت و به کار گماشتن آنها در بنائی و غواصی و سایر کارهای عمرانی یاد می‌کند [از جمله: سبا 13 (34:13) ، ص 37 (38:37) ، انبیاء 82 (21:82) ]، ناظر به تیره‌ها و اقوامی از مغولان باشد [والله اعلم]. این اقوام در قرون بعد نیز حملاتی به اقوام مجاور کردند، از جمله در قرن 4 میلادی [حدود 10 قرن بعد] مغولها به رهبری «آتیلا» با حمله به اروپا، امپراطوری روم را نابود کردند و بار دیگر در قرن 12 میلادی چنگیز خان جهانگشائی خونینی کرد.
نام این دو قوم در تورات [کتاب حزقیل فصل 38 و 39 و کتاب یوحنا فصل 20] گوگ و مأگوگ ذکر شده که به دلیل فقدان حرف گاف در زبان عربی، یأجوج و مأجوج خوانده می‌شوند. در زبان یونانی نیز آنها را «گاگ» و «ماگاگ» می‌نامند که به همین لفظ به سایر زبانهای اروپائی منتقل شده است.

73- «فُتِحَتْ» فعل مجهولی است که فاعل آن را می‌توان قوانینی که خدا بر تحولات جوامع بشری مقرر کرده شمرد. معنای فتح گشودن و باز کردن است، همچنانکه به کلید «مفتاح» و به پیروزی در جنگ یا رفع اختلاف، که گشاینده گره مشکلات‌اند، «فتح» می‌گویند. باز شدن پای قبایل یأجوج و مأجوج [مغولان] به کشورهای مجاور، از بزرگترین مصیبت‌ها و خونبارترین فجایع تاریخ بشری است. آنها همچون در بسته زندانی که باز شود، یا سدی که در برابر سیل شکسته گردد، خونریزی و خرابی و خسران بسیاری به بار آوردند.

74- واژه «حَدَب» تنها یکبار در قرآن آمده است، محدّب [برخلاف مقعّر] به برجستگی گفته می‌شود. مناطق کوهستانی نیز از جلگه‌های مجاور مرتفع‌تر هستند و گویا فلات مغولستان که کوههای هیمالیا در آن قرار دارد، از همه فلات‌ها مرتفع‌تر است. در قسمت شمال سلسله جبال هیمالیا که مانع حرکت ابرهای باران‌زا می‌شود، صحرای گبی [Gobi] زیستگاه مغولها قرار دارد که با ارتفاع حدود 1520 متر بالاتر از سطح دریا و هوای بسیار سرد و خشک، فاقد استعداد کافی کشاورزی برای تأمین آذوقه ساکنین این فلات بوده است و به این دلیل تنازع بقاء میان این مردمان و تدوام جنگ و غارت در طول تاریخ، مغولان را مردمی خشن، نیرومند و بسیار جنگجو و تجاوزگر بار آورده است. جنگاوری و مهاجرت، یا حمله به سرزمین‌های مجاور، از چین در شرق گرفته تا اروپا در غرب و ایران و ممالک عربی در جنوب و روسیه در شمال، به تناوب در طول تاریخ، رویه این اقوام وحشی بوده است. اشاره به سرازیر شدن آنها از هر پشته و ارتفاع، بیانگر وضعیت ویژه جغرافیائی مغولان است که سرزمین کاسه‌مانندشان با کوههای بلند و کوتاهی آنها را از دیگران جدا ساخته بود، علاوه بر کوههای هیمالیا در جنوب، کوههای آلتای در شمال، کوههای تیان در غرب، کوههای دیگری نیز در شرق، آنها را احاطه کرده و بسیاری از مناطق داخلی فلات را هم کوههای کم ارتفاعی تشکیل می‌دهند. «یَنْسِلُونَ» از ریشه «نسل»، دلالت بر نوعی انفصال و جدائی و خروج می‌کند، مثل نسل آدمی، که همچون میوه درخت، از او منفصل و جدا می‌شود و به سوی زندگی مستقل خویش می‌رود. در فعل ینسلون مفهوم به سرعت روانه شدن نیز نهفته است [یس 51 (36:51) و معارج 43 (70:43) ]، این اشاره‌ای است به هجوم سواران چابک و سریع مغول از همه ارتفاعات و موانع طبیعی به سوی جلگه‌های آباد و متمدّن همسایگان.