هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ
این دو گروه [یعنی گروه سجده کننده و تسلیم به نظامات تشریعی خدا و گروه منکر و امتناع کننده از سجده] درباره ربّ [=صاحب اختیار] خود به جدال [=گفتگوی ستیزهگرانه و رویاروئی؛ در طول تاریخ] پرداختهاند. 26 پس برای کسانی که [حقایق را] انکار کردند، جامههائی از آتش بریده گردد 27 [و] از فراز سرشان آب سوزان بر آنها ریخته میشود.28
26- کلمه خصم را برخی «دشمن» ترجمه کردهاند که چندان درست نمیباشد. فرق عداوت با خصومت در این است که در عداوت دشمنی قلبی غلبه دارد، و در خصومت دشمنی لفظی. این سخن را میتوان از 18 موردی که مشتقات کلمه خصم در قرآن آمده است به روشنی دریافت کرد. در واقع خصومت، جدال لفظی و دعوای زبانی است و اشاره این سوره به بگو مگو و مشاجره است.
27- «بریده شدن لباس»، اصطلاحی است که تناسب آن را با قد و قواره هر شخص تداعی میکند، اما «ثِیَابٌ»، که به پوشش فراگیر بیرونی [مثل رداء یا چادر] گفته میشود، از ریشه «ثوب» است که معنای برگشتن به حالتی که برای آن در نظر گرفته شده دارد. پس به لباس از آن جهت ثیاب گفته میشود که با بریدن و دوختن پارچه یا بافتن آن، به الگو و طرحی که مورد نظر بود رسیده است.
«ثوابِ» اعمال نیک و بد نیز شبیه همان لباسی است که برای خود میدوزیم، جزای کاری است که به خود شخص برمیگردد، تجسم عملی است که در قیامت برای عامل آن تحقّق مییابد.
بسیاری از مردم به آراسته بودن ثیاب بیرونی [لباسهای فاخر] اهمیت میدهند و از گفتار و رفتاری که شخصیت و جلوه ناپسندی به آنها میدهد، غافلاند. در اولین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شده، توصیه به همین پاکیزه داشتن ثیابهای رفتاری و دوری از پلیدی است: وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ [مدثر 4 (74:4) و 5]
اگر در این سوره از ثیاب آتشین دوزخیان هشدار داده، در سورههای انسان 21 (76:21) و کهف 31 (18:31) ، به ثیابهای بسیار نفیس و زیبای بهشتیان نیز بشارت داده است.
28- «صَبُّ » ریختن است، ریختنی مستمر و از بالا مثل باران [أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا- عبس 25 (80:25) ]. چنین تعبیری درباره ستمگران، در آیه 48 سوره دخان نیز آمده است [ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِیم]. اما چرا از بالای سر [فَوْقَ رَأْسِهِ]؟ آیه سوره دخان درباره فرعون است که خود را «بالاسر» و «فوق» مردم میدانست و به تعبیر قرآن از برتری جویان از حدّ گذشته بود [کان عالیاً من المسرفین]. درباره کسانی که از موضع برتر خود، ستمگرانه آتش ستم بر مردم میبارند است که گفته میشود روز قیامت آثار ظلمشان بر سر خودشان میبارد و به آنها گفته میشود، بچشید که شما همان [به خیال خود] شکست ناپذیران گرامی داشته شدهاید [ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِیمِ ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ- دخان 48 (44:48) و 49].