إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ

آنهائی که کفر ورزیدند [=حقایق را نادیده گرفته و انکار کردند] و مردم را از راه خدا [در گرایش به اسلام] و مسجدالحرام که آن را برای همه مردم، چه مقیم، چه مسافر، [دارای حقوقی] مساوی قرار داده‌ایم- باز می‌دارند، و [نیز] هر کس در آنجا ستمی منحرف از حق مرتکب شود، 37 [همه را] از عذابی دردآور می‌چشانیم. 38

37- «إِلْحَادٍ» از ریشه «لَحَدَ»، انحرافی از حدّ تعادل و مسیر مستقیم است که نوعی بیعدالتی محسوب می‌شود.

38- ضمیر جمعی [متکلم مع الغیر] در «نُذِقْهُ»، دلالت بر عوامل متعددی در نظامات الهی [از جمله بازتاب اعمال سوء فرد و نقش فرشتگان] می‌کند که موجب نابسامانی‌هائی در جامعه می‌شود. بدیهی است وقتی زورمداران یک شهر، آزادی مردم را برای انتخاب آئین خود سلب کنند و زائران را از ورود به شهر و مسجدی که تعلق به همگان دارد بازدارند، علاوه بر آن، به شهروندان نیز ستم کنند، خیر و سعادت از جامعه رخت برمی‌بندد و با اختلاف و دشمنی پدید آمده، نعمت تبدیل به نقمت شده و محرومیت‌ها و معضلاتی حاصل می‌شود که در اصطلاح قرآن «عذاب» نامیده می‌شود.