وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُـولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

و در راه خدا- آن گونه که سزاوار جهاد برای اوست- جهاد کنید؛ 88 او شما را برگزیده و برایتان در دین هیچ تنگنائی قرار نداده است. 89 [این همان] آئین پدرتان ابراهیم است؛ او شما را پیش از این، و در این کتاب، مسلمان نامید تا این پیامبر الگوی [قابل پیروی برای] شما باشد 90 و شما هم الگوئی برای مردم. پس نماز بپا دارید و زکات بپردازید و به [کتاب] خدا چنگ زنید، 91 تنها او مولای شماست، و چه نیک مولا و نیکو یاوری.

88- معنای کلی جهاد، جدّ و جهدی با قبول زحمت و محرومیت است که در زمینه‌های مختلف صدق می‌کند، اما از آنجائی که این آیات در سومین سال هجرت در مدینه نازل شده است، مصداق آن جهاد، همان دفاع در برابر متجاوزان می‌باشد.

89- «حرج» به محدودیت و تنگنائی گفته می‌شود که شخص را به زحمت و دردسر بیندازد و نوعی سخت‌گیری و تکلیف شاق به شمار رود.

90- در جمله: «هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ»، برخی ضمیر «هو» را به خدا نسبت داده‌اند، اما با توجه به دعای ابراهیم برای مسلمان ماندن خود و ذرّیه‌اش [بقره 128 (2:128) - رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ...] که بلافاصله در آیه بعدی بعثت پیامبر اسلام را از خدا طلب می‌کند، به نظر می‌رسد این ضمیر به ابراهیم برگردد. در آیات 128 (22:128) تا 136 نیز، جمعاً 7 بار کلمات مسلمین، مسلمه، اسلم، اسلمت، مسلمون [3 بار] تکرار شده است که تأکید بر مسئله تسلیم در تجربه توحیدی ابراهیم را نشان می‌دهد.

91- «اعْتَصِمُوا» از ریشه «عَصْم»، حفظ و نگهداری است. در باب افتعال آمدن آن، دلالت بر پذیرش و پیوند خوردن با عامل حفظ و نگهداری می‌کند که ما چنگ زدن به قرآن ترجمه کرده‌ایم تا مفهوم جدّی و محکم گرفتن را برساند.